Weekly Report From Sat. October. 10th. .. 2015

تنـــــه   نـــــزن           טאנה  נאזאן     Tanehnazan












Editor David Fakheri
سردبیر داوید فاخری
עורך דוד פאחרי


    For the important News of the world
    ( in English, Farsi and Hebrew )
    Please visit us every day
    at Facebook under the
    editor's name
    ( David Fakheri داوید فاخری )






    חברים יקרים


    בשל בעיות טכניות וחוסר


    צוות נאות, האתר יהיה

    סגור עד להודעה חדשה



    دوستان عزیز


    به علت نقص فنی و همچنین


    کمبود کادر لازم،


    سایت تا ا اطلاع ثانوی


    تعطیل خواهد بود



    Dear Friends


    Due to technical problems


    and lack of adequate


    staff, The SITE will be


    closed until further notice









    Monday, March 24, 2008

    پرواز در خیابانهای تهران با تاکسی * کاپیتان خلبان اف ۵ و اف ۱۴و قهرمان جنگ ۸ ساله با عراق * نوروز او هم مبارک ! » کونن « سگ ۲ ساله نماز خوان ژاپنی !.

    »» چگونه در خیابانهای تهران پرواز کردیم «« !.


    سایت خبری پیوند ،


    گزارش از علی موئیدیان ـ شمال کالیفرنیا




    تهیه و تنظیم : داوید


    بیست و چهارم ماه مارس ۲۰۰۸
    برابر با پنجم فروردین ماه ۱۳۸۷






    هفت سین نوروزی که با دلی شکسته اما سرفراز بر اریکه ویرانه های تخت جمشید تکیه زده بر اریکه دل قهرمانان نیروی هوائی کشورمان که پاداش رشادتها و دانشهایشان را با ارتقا بمقام رانندگی تاکسی در ایران دریافت داشته ند نیز مبارک !.






    یادداشت : نویسنده ۱۶روز از ماه اگوست ۲۰۰۷ را در تهران گذرانده و این بخشی از سری نوشته های اوست از تجربه هائي که در ان مسافرت بدست اورده است !.


    جت جنگی * اف ۵


    در دهه ۱۹۷۰ بمدت ۶ سال در موسسه کیهان در اتابک علی که درست بین خیابانهای فردوسی و لاله زار قرار داشت کار میکردم !. در طول این مدت بارها به بانک ملی شعبه فردوسی مراجعه کرده بودم و از جلوی موزه جواهرات سلطنتی نیز عبور کرده بودم اما هرگز پایم را برای دیدن از ان بداخل موزه نگذاشته بودم !.
    ولی بهمانگونه که معمولأ مرسوم است منهم تا زمانیکه چیزی را از دست نداده باشم و یا کاملأ از دست رسم خارج نشده باشند پی به ارزش واقعی ان نمیبرم ! تا انکه سرانجام بعد از ۳۰ سال این فرصت دوباره دست داد تا برای بازدید از موزه جواهرات به انجا مراجعه کنم !!.
    اطراف ظهر بود که ما خانه را با پای پیاده بسوی خیابانی که در اطراف انجا بود برای کرایه کردن تاکسی ترک کردیم ! با اینکه ان سال در تهران هوا فوق العاده گرم بود اما هنوز میشد که هوا را براحتی تنفس کرد !. نیمی از همراهان ما با گرفتن تاکسی معمولی ان محل را ترک کردند و برای بقیه مان پسر برادرم سعید ، از اژانسی که در ان نزدیکیها بود یک تاکسی خصوصی صدا کرد !.



    جت جنگی * اف ۱۴ *


    هنگامیکه سوار بر تاکسی شدیم پسر برادرم سعید به ما گفت که بعلت اجرای مقررات ترافیک که برای جلوگیری از ازدحام بیش از اندازه اوتومبیلها در مرکز پایتخت طراحی شده راننده اجازه ندارد که ما را بالاتر از محدوده توپخانه به محلی دیگر برساند !. با تعجب از او سوال کردم بنابر این چگونه ما که خودمان را اماده راهپیمائی انهم برای مسیری طولانی نکرده ایم بیش از یک مایل بقیه راه را که از طریق خیابان فردوسی تا موزه جواهرات فاصله دارد و انهم در این هوای گرم قرار است که طی کنیم ؟! اما قبل از اینکه سعید جواب سوال مرا بدهد ، راننده تاکسی که سالهای پنجاه سالگیش را میگذرانید و حرفهای ما را شنیده بود رو بمن کرد و گفت : شما میخواهید که به موزه جواهرات بروید ؟ اشکالی ندارد. بعد از اتوموبیل پیاده شد و یک »» کاپوشن ضخیم «« از صندوق عقب بیرون اورد و ان را بر تن کرد !. مانده بودیم که او دارد با خودش چه میکند ؟ در این هوای گرم که کولر اتوموبیل هم کار نمیکرد اینکار او توضیحی بجز خودکشی نداشت !!.
    هنگامیکه به داخل اتوموبیل باز گشت گفت : »» با این پوشیدنی که بر تن من است به هر کجا که از این ببعد مایل هستیم میتوانیم بدون محدیت و ممانعت حرکت کنیم !. تازه در این زمان بود که متوجه کاپشن تن او شدم که بر ان علائم »» نیروی هوائی ایران «« وجود داشت ! و اینطور که بنظر میامد احترام به اجرای این قانون شامل خلبانان نیروی هوائي نمیشد !. در دلم بکار گیری این نبوغ ذاتی ایرانی را تحسین کردم !!.



    * دریاچه نور * قسمتی از گنجینه های جواهرات شاهنشاهان ایران در موزه جواهرات ملی ـ تهران







    چند دقیقه بعد که پسرم بنا به عادتش با من بزبان انگلیسی صحبت کرد ، راننده ( اینک کاپیتان خلبان ! ) نیز شروع به حرف زدن با او بزبان انگلیسی نمود !. او گفت که ۴ سال از عمرش که بهترین سالهای زندگیش بوده اند را در ایالات متحده گذرانده که بیشتر ان در تگزاس و کالورادو و در زمان فراگیری خلبانی بوده است ! او همچنین از جنگ ۸ ساله ایران و عراق تعریف کرد و ماموریتهائی را که در طی اینسالها با پرواز های عملیاتی بر بالای خطوط دشمن انجام داده است !!. او در عین حالی که با افتخار از خدماتش تعریف میکرد اما در همان حال نیز فردی بسیار خجول و خاکی بنظر میامد !!.
    کاپیتان خلبان ! بدون تاخیر ما را با پروازی سریع که همراه با برخاستن و نشستن ارامی بود به مقصد رسانید و در زمان جدا شدن هم کارت ویزیتش را برای استفاده های بعدی از سرویسهای وی در اختیار من قرار داد !.



    عکس کاپیتان خلبان اف ۵ و اف ۱۴ تحصیلکرده امریکا و فهرمان جنگ ۸ ساله با عراق که اکنون راننده تاکسی در ایران است !.


    همانطوریکه در قسمتهای دیگر خاطراتم نیز متذکر شده ام در ایران امروز همه چیز قابل اتفاق افتادن است ! و این یکی از موارد بسیاری بود که ما در این زمان کوتاه مسافرتمان با ان برخورد کرده و شاهد ان شده بودیم !
    موزه نیز به نوبه خود بسیار جذاب و دیدنی بود ! قبل از اینکه اجازه ورود به انجا را به ما بدهند تمام وسائل مان را مورد بازدید قرار دادند حتی تلفنهای سلولارمان را ! انگاه وارد غاری بررگ به وسعت ۱۵ ـ ۲۰ هزار ( اسکوئر فوت ) شدیم ! . دختر خانم جوان راهنمای ما که بسیار حرفه ئی عمل میکرد ما را برای بازدید تمام گنجینه های انجا و توضیحات در باره انان با خود به اطراف جواهرات برد ! در انجا همچنین راهنمای انگلیسی زبان برای توریستهای خارجی نیز وجود داشت !.
    در میان جواهرات ، تاجهای خاندان پهلوی و دریاچه نور را مشاهده کردیم !. بخاطر ممنوعیت استفاده از دوربین عکسی ندارم که انان را در اختیار دید شما نیز بگذارم ! البته من از انجا البوم عکسهائي از جواهرات را خریداری کردم اما متاسفانه ان را در کافه ئي که در انجا برای نوشیدن چای توقف کرده بودیم جا گذاشتم ! .
    پایان

    »» سگ نماز خوان مردم جزیره »» اوکیناوا «« را حیرت زده کرده است «« !!.






    تهیه و ترجمه و تنظیم : داوید











    اگر اسبی نیست که به زبان عبری صحبت کند ! اما در ژاپن سگی هست که نماز میخواند !!. سگ مزبور که نام او »» کونن «« و از نژاد »» چیواوا «« است و بیش از دو سال ندارد ، به مرور زمان یاد گرفت که در معبد »» ژیگنین «« که در جزیره »» اوکی ناوا «« قرار دارد همدوش با صاحبش که راهبی بودائی بنام »» جوئی یوشیکانی «« است بنشیند و نماز بخواند !.




    »» سگ ـ راهب خانگی در حال اقامه نماز «« .


    سگ نامبرده بعد از انکه مورد بحث داغ اهالی جزیره قرار گرفت شایعه ان به سراسر ژاپن نیز کشانده شد و باعث گردید تا زائران و توریستهای فراوانی بسوی ان معبد کشانده شوند !. به گفته »» یوشیکانو «« به خبرنگاران کنجکاوی که این مورد جالب را دنبال میکردند »» کونن «« عادت کرده که نمازهای صبح و عصر خود را قبل از صرف صبحانه و شام اقامه نماید ! و بنظر وی از زمانی علاقمند به انجام اینکار شده که شاهد اجرای هر روزه ان توسط خود او بوده است !.






    »» سگ ـ راهب خانگی در حال فراگیری مدیتیشن «« .



    اکنون یوشیکانو سعی دارد تا »» مدیتیشن «« را هم به سگ خود بیاموزد تا در زمانیکه خود درمدیتیشن بسر میبرد کمتر مزاحم شود !»» و اضافه نمود ،در نهایت مطمعن هستم که او مدیتیشن را هم خواهد اموخت اما ایا بصورت چهار زانو و یا دو زانو نیز بنشیند و ان را انجام دهد، شک دارم !.

    No comments: