Weekly Report From Sat. October. 10th. .. 2015

تنـــــه   نـــــزن           טאנה  נאזאן     Tanehnazan












Editor David Fakheri
سردبیر داوید فاخری
עורך דוד פאחרי


    For the important News of the world
    ( in English, Farsi and Hebrew )
    Please visit us every day
    at Facebook under the
    editor's name
    ( David Fakheri داوید فاخری )






    חברים יקרים


    בשל בעיות טכניות וחוסר


    צוות נאות, האתר יהיה

    סגור עד להודעה חדשה



    دوستان عزیز


    به علت نقص فنی و همچنین


    کمبود کادر لازم،


    سایت تا ا اطلاع ثانوی


    تعطیل خواهد بود



    Dear Friends


    Due to technical problems


    and lack of adequate


    staff, The SITE will be


    closed until further notice









    Monday, June 30, 2008

    جمهوری اسلامی در حالی بسوی جنگ میتازد که شفافیت صندوق ذخیره ارزی ان بین ۱۷ کشور صاحب نفت مقام یکی به اخر را داراست و تورم در ان مقام ۱۶رادر خاورمیانه.

    بر رسی اوضاع اقتصادی ایران در استانه جنگی دولت خواسته
    تهیه و تنظیم
    داوید ـ تنه نزن








    افزايش ۶ در صدي نرخ
    تورم در فاصلــه يک ماه !.
    دوشنبه ۱۰ تیر۱۳۸۷
    ۲۰۰۸ جــــــــــــون ۳۰
    بهــــــــــــرام رفيعــــــــی










    پس از آنکه ماه گذشته بانک مرکزي نرخ تورم در دوازده ماه منتهي به ارديبهشت ماه را در کشور ۱۹.۸ درصد ‏اعلام کرد، نرخ تورم در خرداد ماه بازهم افزايش چشمگيري يافت و به ۲۶ درصد رسيد.‏











    اين افزايش ۶ درصدي درحالي روي مي دهد که در ماه گذشته پس از اعلام بانک مرکزي مبني بر وجود تورم ‏‏۱۹.۸ درصدي، واحد اطلاعات اکونوميست رقم واقعي تورم در ايران را ۲۵ درصد دانسته و اعلام کرده بود که ‏اين رقم بالاترين رقم نرخ تورم در دهه اخير ايران است. ‏
    در همين ارتباط روزنامه اعتماد نيز در شماره روز گذشته خود به نقل از منابع آگاه در بانک مرکزي رقم ۲۶ ‏درصدي نرخ تورم در دوازده ماه منتهي به خرداد ماه را تاييد کرد.‏
    رشد چشمگير نرخ تورم در سه ماه اول سال ۸۷ در حالي است که محمود احمدي نژاد در تازه ترين اظهاراتش از ‏طرح هاي نوين اقتصادي دولت نهم سخن گفته و در اولين گام سعي کرده است تا با پرداخت نقدي يارانه کالاهاي ‏اساسي پس از طرح آمارگيري از خانوارهاي ايراني، تورم و گراني را مهار کند.‏
    طرح جديد رييس جمهور در حالي پيگيري مي شود که در فاصله سال هاي ۱۳۷۸ خورشيدي تاکنون، حجم ‏نقدينگي در ايران از نوزده هزار ميليارد تومان به بالاي ۱۷۰ هزار ميليارد تومان رسيده و تقريبا نه برابر شده ‎ ‏است. درهمين حال بسياري از کارشناسان علم اقتصاد بارها رشد بي سابقه تورم در کشور را ناشي از تزريق انبوه ‏درآمد هاي نفتي در شريان هاي اقتصادي و افزايش نقدينگي دانسته اند.‏
    با اين حال اما محمد مدد رييس مرکز آمار ايران در راستاي طرح جديد دولت اعلام کرد که فرم‌هاي سرشماري خانوارها براي هدفمند كردن نظام توزيع از اول مرداد ماه توزيع و اجراي طرح از ۱۲ مرداد در سطح‎ ‎‎ ‎‏ يارانه‎ ‎‏كشور آغاز مي‌شود‎. ‎

    ‎‎فقــــــط سقـــــوط‎‎

    درحالي که رييس جمهور به رسانه هايي که به انتشار نرخ تورم، گراني و بيکاري کشور مي پردازند تهمت ‏همسويي با دشمن مي زند وعنوان مي کند که "اين بازي نامردانه يي است که عده يي به راه انداخته اند" نرخ تورم ‏و گراني و بيکاري بدون توجه به انتشار يا عدم انتشار آمار درست در داخل کشور همچنان بدون توقف رو به ‏افزايش است.‏
    در همين ارتباط واحد اطلاعات اکونوميست که ماه گذشته رقم واقعي تورم در ايران را ۲۵ درصد اعلام کرده بود ‏در تازه ترين‎ ‎گزارش خود به بررسي فضاي اقتصاد کلان ايران پرداخته ونوشته است: ايران طي پنج سال گذشته ‏از لحاظ رشد اقتصادي در ميان ۸۲ کشور در مکان ۷۶ قرار داشته و همچنان وابستگي اقتصاد اين کشور به ‏درآمدهاي نفتي بسيار زياد است.‏
    اکونوميست در گزارش ماه ژوئن خود به فضاي اقتصاد کلان ايران در فاصله سال های ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۳ ‏ ‏‎ ‎جهان امتياز ‏‏۵/۵ داد و نوشت که با چنين امتيازي ايران در مکان ۷۶ و از ميان ۱۸ کشور خاورميانه رتبه ۱۵ را ‏داراست.‏‎ ‎
    همچنين واحد اطلاعات اکونوميست در ادامه به بررسي دورنماي فضاي اقتصاد کلان ايران در فاصله سال هاي دوهزار و هشت تا دوهزار و دوازده‏ پرداخته و به اين شاخص بدون تغییر امتیاز ۵/۵ داده و با این امتیاز ایران را در مکان ۸۰ جهان و ۱۶ خاورمیاته قرار داده است‎ ‎ ‏
    اين آمار در حالي از سوي واحد اطلاعات اکونوميست منتشر شده است که پيش از اين نيز موسسه معتبر اقتصادي ‏بيزينس مانيتور چنين امري را دراقتصاد ايران پيش بيني کرده بود.‏

    ‎‎براي رضايت روحانيون‎‎

    سرانجام پس از هشدارهاي مراجع تقليد و روحانيون بلند پايه شهر قم نسبت به گراني، تورم و شرايط سخت زندگي ‏مردم، دولت نهم بالاخره تصميم گرفت گروهي از اعضاي هيات دولت را مسئول نظارت و کنترل بازار کند.‏
    رييس جمهور که اين بار نمي توانست به منتقدان اقتصاد دولت نهم برچسب همسويان با دشمن بزند در دستوري ‏وزراي دادگستري، بازرگاني، جهاد کشاورزي، صنايع و معادن و معاونان اجرايي، حقوقي و امور مجلس، توسعه‎ ‎مديريت و سرمايه انساني و رئيس سازمان ميراث فرهنگي را به عنوان ناظران بر کنترل قيمت و بازار معرفي ‏کرد.‏
    طبق مصوبه‎ ‎دولت پيشگيري از افزايش قيمت کالاها و خدمات، نظارت بر قيمت‌گذاري کالاها‏‎ ‎توسط واحدهاي ‏صنعتي، اجراي سيستم استفاده از کارت هوشمند و تصويب ساختار‎ ‎مناسب براي مقابله با افزايش قيمت‌ها، از جمله ‏وظايف اين کارگروه است‎. ‎اعضاي اين کارگروه طبق مصوبه هيات وزيران، در موضوع يادشده اختيارات‎ ‎نمايندگان ويژه رئيس‌جمهور را خواهند داشت‎.‎
    مصوبه جديد هيات دولت در حالي با تعيين اعضا بزودي اجرايي خواهد شد که هفته گذشته بسياري از علما و ‏مراجع تقليد شهر قم در ديدار با وزير بازرگاني و همچنين در ديدارهايي با علي لاريجاني رييس مجلس هشتم به ‏انتقاد از سياست هاي اقتصادي دولت نهم پرداخته و عنوان کرده بودند که بايد براي وضعيت معيشت مردم چاره ‏اي انديشيده شود.‏
    در همين ارتباط آيت الله مکارم شيرازي نيز گفته بود: "بنده نمي‌خواهم کسي را متهم کنم، اما سوء مديريت ‏اقتصادي در کشور احساس مي‌شود که بايد برطرف شود."‏






    کارتون برنامه اینده دولت برای بنزین / خر در حال کشیدن ماشین / اثر نیک اهنگ کوثر





    چرا از رهبر اجازه نمي گيريد؟
    دوشنبه ۱۰ تیر ۱۳۸۷
    2008.06.30
    ‏امين رئوفـــــــــــي‌نــــــــــژاد




    بحث نمايندگان در مورد برداشت از صندوق ذخيره ارزي:

    با آنكه ديروز (يكشنبه) مجلس هشتم با لوايح دولت نهم براي برداشت از حساب ذخيره ارزي موافقت كرد و به آنها ‏راي داد، اما بحث‌هاي مربوط به اين لايحه از حواشي خاصي برخوردار بود كه يكي از مهمترين آنها، سخنان يك ‏نماينده اصولگراي تهران درباره ميزان موجودي فعلي حساب ذخيره ارزي بود. الياس نادران كه به عنوان مخالف ‏لايحه دولت سخن مي‌گفت، در لابه‌لاي سخنان خود فاش كرد كه بر اساس گزارش بانك مركزي به مجامع ‏بين‌المللي، تنها ۷ ميليارد دلار پول در اين حساب باقي مانده است.‏
    نادران كه به عنوان مخالف برداشت از حساب ذخيره ارزي در صحن علني مجلس سخن مي‌گفت، با اشاره به ‏لايحه دولت اخير براي برداشت ۴۵ هزار ميليارد ريالي (تقريبا معادل ۵ ميليارد دلار) از حساب ذخيره ارزي به ‏بهانه واردات كالا و مقابله با خشكسالي، خطاب به نمايندگان مجلس هشتم گفت: "اگر مي خواهيم ۵ ميليارد دلار از ‏آن را اضافه بر تعهدات ايجاد شده تا امروز به اين امر اختصاص دهيم بدانيم که چيزي از حساب ذخيره ارزي ‏براي اقدامات دولت و مجلس باقي نخواهد ماند."‏
    نادران چندي پيش به همراه توكلي، ديگر نماينده اصولگرا كه هر دو در رشته اقتصاد تحصيل کرده اند و معمولا ‏به عملكرد اقتصادي دولت نهم انتقادهاي اساسي دارند، در تذكري علني به احمدي نژاد و وزير نفت كابينه وي، ‏فاش كردند كه دولت نهم به طور غيرقانوني و بدون اجازه مجلس از حساب ذخيره ارزي كشور برداشت كرده و با ‏آن اقدام به واردات انبوه ميوه و كالا و همچنين واردات بنزين كرده است تا اثرات واقعي تورم در جامعه را به ‏طور ظاهري كاهش دهد.‏
    در نطق ديروز اين نماينده تهران، به اين موضوع نيز اشاره شد و بر مبناي آن، لايحه اخير دولت به عنوان يك ‏‏"كار تبليغاتي و رسانه‌اي" ارزيابي شد. وي با اشاره به درخواست سال گذشته دولت احمدي نژاد براي برداشت ‏‏۱۲۰۰ ميليارد دلار از حساب ذخيره ارزي براي خريد و ذخيره سازي مواد غذايي كه با مخالفت مجلس هفتم ‏روبه‌رو شد، گفت: "در همان زمان دولت بدون اجازه مجلس دو هزار ميليارد تومان اضافه بر مجوزهاي مجلس ‏صرف واردات بنزين و گازوئيل کرده بود... يعني در جايي که دولت نيازي به مجوز مجلس احساس نمي کند از ‏حساب ذخيره ارزي برداشت مي کند و در مقابل هر وقت نياز به رسانه‌اي شدن داشته باشد، از مجلس مجوز مي ‏خواهند."‏
    اين نماينده اصولگرا همچنين در نطق خود با اشاره به موضوع كسب اجازه احمدي نژاد از آيت الله خامنه اي، ‏رهبر جمهوري اسلامي براي برداشت از ذخيره ارزي بدون تصويب مجلس گفت: "مرجعي که اجازه برداشت ‏دوهزارميليارد تومان براي واردات بنزين در سال ۸۶ را داده بود مي توانست اجازه برداشت ۱۲۰۰ ميليارد دلار ‏راهم بدهد پس چرا دولت در آن زمان ازمجلس اجازه خواست تا مخالفت مجلس رسانه‌اي شود؟"‏
    مخالفت اصلي اين نماينده و مصباحي مقدم، سخنگوي سابق جامعه روحانيت، بيشتر بر اين نكته متكي بود كه ‏تضميني وجود ندارد كه مدتي بعد، و باز هم به بهانه‌اي ديگر، دولت احمدي نژاد لايحه جديدي براي برداشت از ‏ذخيره ارزي مطرح نكند. نادران گفت: "آيا آنچه اينجا آورده شده هماني است که کفاف نيازهاي دولت را مي دهد ‏فردا متممي براي اصلاحيه جديدي نخواهد آمد و باز خشکسالي و سرمازدگي بهانه نخواهد شد براي برداشت هاي ‏بعدي. ما اگر شفاف بدانيم چقدر بايد برداشت کنيم و چقدر بايد اجازه برداشت دهيم..."‏
    مصباحي مقدم نيز به اين واقعيت اشاره كرد كه جبران خسارات ناشي از خشكسالي نيازي به ارز ندارد و با ‏جابه‌جايي در برخي رديف‌هاي بودجه مي‌توان اين مشكل را حل كرد. اين نماينده همچنين به جلسه خود با پرويز ‏داوودي، معاون اول احمدي نژاد، در شب قبل از آغاز كار مجلس هشتم و موافقت وي با كاهش برداشت از ذخيره ‏ارزي در اين لايحه اشاره كرد. اين نماينده اصولگرا نيز كه همانند نادران با لايحه دولت نهم مخالف بود، به عدم ‏شفافيت در اين لايحه و خصوصا بررسي فوريتي آن اعتراض داشت.‏
    نبود شفافيت در ميزان موجودي حساب ذخيره ارزي كشور، موضوعي است كه تاكنون بارها مورد اشاره ‏كارشناسان و رسانه‌ها قرار گرفته است. روزنامه‌ها هفته گذشته ضمن انعكاس خبر سخنان سرپرست وزارت ‏اقتصاد در خصوص افزايش موجودي حساب ذخيره ارزي، به اين نكته اشاره كردند كه حتي اقتصادي‌ترين عضو ‏كابينه هم حاضر نيست درباره موجودي ذخيره ارزي كشور بدون ابهام سخن بگويد.‏
    اين در حالي است كه در سال‌هاي پيش، بانك مركزي گزارش‌هاي صريح و دقيقي در اين باره منتشر مي‌كرد. ‏رئيس بانك مركزي در ميانه سال گذشته وعده داد كه تا اسفند ماه ۸۶ گزارش عملكرد اين حساب منتشر مي‌شود، ‏اما با گذشت سه ماه از سال جديد، هنوز چنين اتفاقي رخ نداده است و تنها اعلام رسمي در اين باره، سخنان مبهم ‏صمصامي، جانشين دانش‌جعفري، وزير معزول اقتصاد است كه بدون اشاره به رقم واقعي موجودي حساب، از ‏‏"افزايش ۴۰ تا ۵۰ درصدي موجودي آن نسبت به سال‌هاي گذشته" سخن گفته است.‏
    گفتني است پس از تأسيس اين حساب در دولت خاتمي، دبيرخانه حساب ذخيره ارزي نيز در سازمان مديريت و ‏برنامه‌ريزي كشور مستقر شد. اما با انحلال اين سازمان در دولت احمدي نژاد، معاون برنامه‌ريزي رئيس‌جمهور ‏كه جايگزين رئيس سازمان سابق شده است، هيچ‌گاه حاضر نشده درباره عملكرد اين حساب و موجودي آن به سؤال ‏خبرنگاران پاسخ دهد.‏

    دو هفته پيش، مؤسسه معتبر بين‌المللي "صندوق ثروت‌هاي حاكميتي" در گزارشي از درجه شفافيت حساب ذخيره ‏ارزي در ۱۷ كشور دارنده اين حساب، كه همگي صادركننده نفت هستند، ايران را در رتبه يكي به آخر قرار داد. ‏بر اساس اين گزارش، حساب ذخيره ارزي ايران به لحاظ ميزان شفافيت، از ۱۰ نمره، تنها توانست ۲ نمره را ‏كسب كند. نمره صندوق ذخيره ارزي ساير كشورها بدين ترتيب است: نروژ ۱۰ ، آلاسكاي امريكا ۹ ، آذربايجان ۹ ، ‏كانادا ۸ ، كويت ۶ ، روسيه ۵ ، عربستان ۴ ، قزاقستان ۳ ، ايران ۲ ، عمان ۲ ، ونزوئلا ۲ ، قطر ۱ ، ليبي ۱ ، الجزاير ‏‏۱ ، نيجريه ۱ و آنگولا ۱.‏
    اما با وجود همه اينها، صمصامي سرپرست وزارت اقتصاد دولت احمدي نژاد هفته پيش وضعيت حساب ذخيره ‏ارزي كشور را "در حد بسيار عالي" توصيف كرده بود.‏

    Saturday, June 28, 2008

    قصه درد اور کودکان کار خیابانی در پی لقمه ئی نان برای شکم خود و خواهران و برادران کوچکترشان و بنیاد مستعضفان با میلیاردها دلار خفته در شکم مسؤلان ان!


    ایا این ایران ماست ؟! ایرانی که بیرون انرا به ما نشان میدهند ؟!.


    یا این است که ایران ماست ؟! ایران کودکان خیابانی ؟!.








    کودکان کار خیابانی
    نوشته داویـد فاخری
    بیست و نهم جون ۰۸
    وبلاگ تنه نزن











    خبر تازه ئي که چندی پیش نظرم را در سایت بی بی سی فارسی بخود جلب کرد گفتگو از ان داشت که * بنیاد مستضعفان اجازه پیدا کرده که در کنار شرکت ملی نفت ایران به فروش نفت در بازارهای بین المللی بپردازد * !. البته من کارشناس اقتصادی نیستم اما از انجائیکه سرم برای شنیدن خبرهای اقتصادی ئي درد میکند که بشود به نحوی به گرفتن مچ حکومت رانان مملکت کمک کند ، بویژه انکه اگر از ان طریق ظلمی به بچه ها وارد میشود و حقی از انان خورده و یا ضایع میگردد ، یکهفته ایست که دارم روی این مطلب کار میکنم که بنیادی به نام * مستعضفان * که اقلأ تا در حد شایعه میلیاردها ریال و تومان و دلار و یورو را در دل * امین * خود ذخیره کرده تا با کمک انان به داد طبقه مستعضف که بخاطر او انقلاب شد برسد !.





























    و اکنون نیز که دستش را در دست خریداران جهانی نفت قرار داده اند تا رقیب * شرکت ملی نفت * در کشور خودمان گردد و لابد هم بنا برویه رقابت بازار ازاد این حق را هم برای خود حفظ خواهد کرد که با شکستن قیمت نفت خودمان ، بر علیه منافع ملی خودمان اقدام به فروش انان نماید ! برای انستکه با کسب در امدهای هنگفتی که از این راه حاصل ان میگردد ، مسلمأ برای کمک به بهبود بیشتر و بهتر اوضاع ان طبقه * مستعضف * کوشاتر عمل کند ! راستی ایا به ان وظیفه خطیری که بر دوش او نهاده اند وفادار مانده و به ان صادقانه عمل میکند و یا مانند دیگر تشکیلاتهای جمهوری اسلامی حرف از چپاول و غارت و دزدی سران وظیفه دار روزه خوار در ان است !.
    در اغاز از دوستی بسیار وطندوست و صدیق در ایران خواستم که اطلاعاتی در مورد این بنیاد در اختیارم قرار دهد. او هم شمه ئی از تاریخچه ان را از اغاز تا کنون که خلاصه ان در زیر میاید برایم فرستاد که با هم نظری بر ان بدین شرح میاندازیم !.






































    بنیاد مستضعفان بنا به فرمان امام خمینی خطاب به شورای انقلاب در مورخ ۹ اسفند ۱۳۵۷ تأسیس و در تاریخ سوم مرداد ماه ۱۳۵۸ تحت شماره ۱۹۸۳ در اداره کل ثبت شرکت‌ها بصورت غیرانتفاعی و دارای تابعیت ایرانی ثبت گردیده
    در تاريخ ششم خرداد ۱۳۸۳ با موافقت مقام معظم رهبری، ماموریت و سازمان امور جانبازان در پی ایجاد تشکیلات جدید تحت عنوان بنیاد شهید و امور ایثارگران به آن نهاد انتقال یافت و نام این نهاد به بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامیی تغيير یافت.








































    اهداف اصلی « بنیاد مستضعفان » انقلاب اسلامی

    کاهش استضعاف مادی و فرهنگی مستضعفان ـ ۱
    حداکثر نمودن ارزش ترکیب بهینه دارائی و سهام ـ ۲
    رشد بازده کل اقتصادی رشته فعالیت ها ـ ۳
    توسعه دانایی، دانش و فن آوری ـ ۴

    ماموریت های « بنیاد مستضعفان » انقلاب اسلامی

    ۱- شناسایی، تثبیت، تقویم، حفظ و اداره بهینه سرمایه و دارایی .
    ۲- انجام « فعالیت های تولیدی و خدماتی در داخل » و خارج از کشور .
    ۳- اداره بهینه شرکت ها و واحدهای تحت پوشش .
    ۴- » انجام فعالیت های « امدادی و عام المنفعه .
    ۵- حفظ و بهره برداری از اشیاء، اسناد و آثار تاریخی و موزه ای .
    ۶- انجام فعالیت های تحقیقاتی و تولید دانش و فن آوری .
    بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی با بکارگیری « مدیران و کارکنان با انگیزه و توانمند » ، ماموریت های فوق را در چهارچوب اساسنامه مصوب مقام معظم رهبری و در جهت تامین منافع ذینفعان با اطلاع رسانی به جامعه به انجام می رساند.












    برای لقمه ئی نان . بچه ها در * زنگ راحت فال فروشی * در پارک ملت به بازی مچ خم کردن مشغولند و ان دو تن دیگر به اجرای نمایش ژیمناستیک برای تماشاچیان !. مدرسه چی ؟! ان دیگر به عهده * بنیاد مستعضفان * است ؟!.

















    ساختار بنیاد

    سازمان صنایع غذائی و آشامیدنی
    سازمان کشاورزی و دامپروری
    بنیاد علوی
    سازمان بازرگانی و حمل و نقل
    موسسه مالي و اعتباري سينا
    سازمان سیاحتی و مراکز تفریحی
    سازمان اموال و املاک
    سازمان عمران و مسکن
    سازمان صنایع و معادن
    موسسه تحقيق و توسعه دانشمند
    موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران
    موسسه فرهنگي موزه هاي بنياد
    سازمان انرژي

    یعنی اینکه تمام این کوششها و این سازمانها باید در اختیار * ضعفای کشور * قرار داده شود که دیگر واژه ئی بنام * مستعضف * در میان نباشد !.















    به دستان این کودکان بیگناه خوب نگاه کنید ! این خطای چشم نیست ، دارند دستان کوچک ترک خورده از سرمایشان را بزور بخار دهان گرم میکنند تا قدرت دراز کردن انان را برای گدائی کردن داشته باشند !.
























    بنا به گزارش بی بی سی فارسی که در تاریخ سه شنبه ۲۴ جون ۲۰۰۸ تحت عنوان « بنیاد مستضعفان تاجر جدید نفت » انتشار یافت ، بنیاد مستضعفان از نظر حقوقی، نه یک موسسه دولتی و نه یک موسسه خصوصی است بلکه یک موسسه ای عمومی است که دولت اجازه دخالت در آن را ندارد و زیر نظر مستقیم « آیت الله علی خامنه ای »، رهبر ایران اداره می شود و رئیس این بنیاد از سوی او انتخاب می شود و این بنیاد فقط جوابگوی رهبر ایران است .

























    در این گزارش اشاره گردیده که بنیاد در زمینه های مختلفی فعالیت دارد از تجارت، کشاورزی و حمل و نقل گرفته تا ساختمان سازی و عمران، صنعت و معدن و فعالیت های فرهنگی و اجتماعی.
    گزارش دقیقی از حجم فعالیت ها و عملکرد بنیاد منتشر نشده اما برخی کارشناسان بر این باورند که بنیاد حدود نیمی از اقتصاد ایران را در اختیار دارد.
    دارایی های بنیاد در سال۱۳۶۵ خورشیدی نشان می دهد که این بنیاد۱۴۰ شرکت صنعتی و تولیدی در اختیار داشته که در زمینه هایی مختلفی از تولید اغذیه و نوشابه و وسایل الکتریکی گرفته تا مصالح ساختمانی، پارچه و منسوجات، چرم و پلاستیک و فلزات و کاغذ فعال بودند.
    در همان زمان بنیاد حدود ۲۳۰ شرکت بازرگانی و تجاری داشته و ۶۴ معدن نیز در اختیار این موسسه بوده است.
    نزدیک به سه هزار ملک ازجمله املاک کشاورزی، مستغلات و کارگاههای ساختمانی و ۹۰ سالن سینما و تعدادی بیمارستان، شرکت کشتیرانی و یک موسسه بانکی نیز در اختیار بنیاد بوده است.
    موسسه مالی اعتباری بنیاد که اکنون به موسسه مالی و اعتبار سینا تغییر نام داده یکی از مهمترین و قدیمی ترین موسسات مالی و اعتباری ایران است که در اکثر نقاط این کشور شعبه دارد.







    بنیاد مستضعفان اجازه پیدا کرده که در کنار شرکت ملی نفت ایران به فروش نفت در بازارهای بین المللی بپردازد















    در مورد فعالیت گسترده بنیاد محسن رفیق دوست، رئیس سابق بنیاد در سال ۱۳۷۶ و کوتاه زمانی پیش از آنکه جایش را به فروزنده بدهد در باره بنیاد گفته بود: " بنیاد بزرگترین موسسه اقتصادی در ایران و خاورمیانه است و از لحاظ تنوع حتی شاید بتوان گفت بزرگترین در تمام دنیاست."
    رفیق دوست برای این که نشان دهد نقش بنیاد در اقتصاد ایران تا چه حد است گفت: "بنیاد ۴۰۰ شرکت فعال دارد که در بسیاری از تولیدات نقش بنیاد چنان موثر است که هر گونه نقصان یا پیشرفت در کار بنیاد در کل کشور اثر گذار است."
    به گفته رفیق دوست، بنیاد ۲۸ درصد نساجی کشور، ۲۲ درصد سیمان، حدود ۴۵ درصد نوشابه غیر الکلی،۲۸درصد لاستیک و۵۲ درصد شکر ایران را تولید می کند که این موسسه به خاطر توانایی های مالی همواره به عنوان رقیب بخش خصوصی مطرح بوده است. .
    بنا بر گزارشهای بیغرضانه این موسسه عظیم به دلیل نبود حسابرسی و کنترل معمول قانونی در ایران و برخورداری از یک وضعیت فراتر از قانون، از امتیازات ویژه ای سود می برد.
    در اوایل دهه هفتاد خورشیدی بحث هایی در زمینه فساد مالی و سوء مدیریت مطرح شد و تحقیق و تفحص هایی نیز در این زمینه صورت گرفت اما نتایج روشنی به دنبال نداشت.





    محسن رفیق دوست









    محسن رفیق دوست در طول ده سالی که ریاست بنیاد را در اختیار داشت با انتقادهای تندی در زمینه نحوه فعالیت های اقتصادی مواجه بود و همین انتقادها سر انجام زمینه را برای کنار گذاشتن وی از ریاست بنیاد فراهم کرد.
    بعد از وی، نوبت به فروزنده رسید که از فرماندهان سابق سپاه بود و مدتی نیز به عنوان وزیر دفاع فعالیت کرده بود. در دوره ریاست فروزنده بر بنیاد، آتش انتقادها کم کم فروکش کرد و بنیاد بدون سر وصدا فعالیت های خود را پی گرفت.
    بنیاد در طول نزدیک به سی سال اخیر علاوه بر فعالیت های اقتصادی و تجاری، در اجرای بزرگترین پروژه های عمرانی نظیر ساخت سد، جاده، راه آهن و پروژه های نفت و گاز فعال بوده و همانطور هم که گفتم اکنون نیز برای اولین بار در تاریخ ایران، پایش به معاملات نفتی باز شده است

    و بعد از مطالعه اهداف ان که در بالا ذکر گردیدند و با مشاهده انچه بطور واقعی بر * مستعضفان کشور * میگذرد ، به این نتیجه تاسف بار دست یافتم که بین انچه قرار است که باشد و انچه که هست تفاوت از زمین تا اسمان است * بویژه در مورد بچه ها * ، که با تصاویر دلخراشی که در جوانب این مطلب امده نشان خواهد داد که مثال« هرچه مرغ چربیش بیشتر کونش تنگ تر است » چه مصداق عجیبی انهم در مورد بنیاد ضعفا با ارتزاق جسمی و روانی و اموزشی و سرپرستی ضعفا و بخصوص بچه های کشور دارد !.
    خواهش میکنم بکبار دیگر به امار دارائیهای * بنیاد مستعضفان * که در حقیقف متعلق به جامعه کلی ایران و بویژه ضعفاست و باید که برای رفاه و کار افرینی و حرفه اموزی و دانش اندوزی رایگان مردم و بویژه کودکان مورد استفاده قرار گیرند توجه کنید !. حال ببینید که شنیدن این ارقام و دارائیها که دود از کله * بیل گیتس *هم میپراند تا مائی که حد اکثر ۵ رقمی انرا * به ریال خودمان *میتوانیم بدون گرفتن سرگیجه تا حدی احساس و تحمل کنیم ، چه معجزاتی که نمیتواند برای تغییر در دنیای بیسوادی ، بی بهداشتی ، بی لباسی ، بی تعطیلاتی بچه هائي که در دامان مادری ثروتمند بنام ایران ارمیده اند و به ظلم پدری سفاک بنام حکومت از تمطع انان بی بهره اند بنماید که مجبور شوند برای کسب لقمه ئی نان با دست و پاهای « بعمد شکسته شده » و کج و معوج با کاسه ئی در دست به گدائی در خیابانها روی بیاورند و به اعتیاد و فحشا و جنایت و شرارت و دزدی و قاچاقچی گری کشانده شوند !.
    داوید فاخری



    ویدیوی کودکان خیابانی ایرانی در دامان بنیاد مستعضفان جمهوری اسلامی

    Friday, June 27, 2008

    ایا میشود به قول و قرارهای جمهوری اسلامی، حماس و حزب الله در عقد قرار دادهای جهانی اطمینان کرد در حالیکه انان به شهروندان خود از پشت خنجر زده اند؟!.

    تهیــــه و تنطیم
    ۲۸ جون ۲۰۰۸
    داویـد ـ تنه نزن


















    پس با دشمنان نیز می شود گفتگو کرد؟


    برگرفته از روزنامه ایتالیائی:





    نویسنده مقاله: Meotti Glugilio
    برگردان فارسی: علی کربلائی
    برای سایت فارسی وزارت امور خارجه اسرائیل























    آیا به دنبال گفتگوهای غیرمستقیم اسرائیل با حزب الله و حماس، پیشنهاد وزیر خارجه پیشین ایتالیا منطقی بوده است؟



    حزب الله




    حماس















    یک روزنامه ایتالیائی این پرسش را مطرح کرد که آیا با توجه به مذاکرات (غیرمستقیم) اسرائیل با حماس و گفتگوهای (غیر مستقیم) اسرائیل با سوریه و معامله ای که بین اسرائیل و حزب الله در حال تکوین است، می توان با دشمنان نیز به گفتگو نشست؟!.
    برگردان فارسی این مقاله را می خوانید:

    بنا بر این اوصاف، مذاکره با دشمن قانونی می باشد؟ از حمایت خانم رایس از دولت لبنان (که حزب الله حضور چشمگیری در کابینه آن کشور دارد) تا آتش بس سازمان حماس فلسطینی با اسرائیل، ظاهرا چنین به نظر می رسد که ماسیمو دالما وزیر امور خارجه ایتالیا در دولت گذشته، و طرفدار تز مذاکره با حماس و حزب الله و جمهوری اسلامی ایران حق داشته و دیدگاهایش درست بوده است!
    از طرفی فرانسه اعلام می کند که بشار اسد رئیس جمهوری سوریه به پاریس می رود و بر سر همان میز خواهد نشست که اسرائیلیان در گردهمآئی کشورهای ساحلی دریای مدیترانه در کنار آن می نشینند.
    همۀ اینها رویدادهای بی سابقه ای در دنیای سیاست است. از دیدگاه سیاستمدار آمریکائی مایکل لدین، نویسنده و مؤلف کتاب "بمب ساعت شمار ایران" (Iranian Time Bomb)، تز ماسیمو دالما در مورد خاورمیانه باعث تقویت دشمنان می شود .
    لدین بر این باور است که غرب با جمهوری اسلامی ایران حدود ۲۹سال مذاکره و مماشات کرد و زمانی که می گوید ایران، یعنی حماس و حزب الله را هم در آن می بیند - زیرا که جزء جدائی ناپذیری از جمهوری اسلامی ایران هستند.











    همه رؤسای جمهوری ایالات متحده، از جیمی کارتر تا بوش، با ایران مذاکره کردند و نتیجه آن گفتگوها در مقابل چشمانمان قرار دارد. انیشتین اعتقاد داشت که دیوانه به کسی می گویند که آزموده را از همان راه دوباره بیازماید و انتظار نتیجه ای متفاوت با دفعات پیش داشته باشد (- یا به زبان فارسی: آزموده را دوباره آزمودن خطاست).
    اسرائیل به طور غیرمستقیم همیشه تلاش کرده و می کند که آزادی سرباز ربوده شده خود گیلعاد شلیط را به دست آورد. ولی در سیاست نحوه و شکل کنش و واکنش نیز بسیار مهم است.
    خانم رایس با حزب الله گفتگو نمی کند - بلکه با دولت لبنان طرف صحبت است. طبیعتا اگر در لبنان حزب الله در مصدر قدرت بود، اوضاع به طور کلی فرق می کرد.
    ولی دالما در دیدار از لبنان بازو در بازو با (افراد) حزب الله که خواستار نابودی اسرائیل هستند، در انظار ظاهر شد و با آنها قدم زد - با علم به این که حزب الله باعث لرزان شدن دولت فوآد سینورة گردیده بود. ماسیمو دالما از کسانی انتقاد می کند که به او در مورد رفتارش با این سازمانها در لبنان ایراد گرفته بودند. شاید هم حق داشته باشد که در انتقاد از او زیادی روی کرده اند. ولی طرز رفتار این دو سیاستمدار یعنی او و خانم رایس به خاطر موقعیتشان کاملا فرق می کند.
    خانم Fiamma Nirenstein نماینده پارلمان ایتالیا از حزب PDL روش اسرائیلیان را در برخورد با مشکلات سیاسی، با شیوه دالما کاملا متفاوت می داند. او می گوید: جانبی که با حماس مذاکره می کند در حال حاضر مصری ها می باشند و نه اسرائیل. ما باید همیشه برای نجات جان انسان ها تلاش کنیم و این تلاش به طور اصولی با به سر میز مذاکره نشستن با جانیان و آدمکشان فرق می کند. زمانی که ما با این جانیان بر سر میز می نشنیم، به مثابه آن است که ما هم مانند آنها و آنان هم مانند ما هستند و این اشتباهی بزرگ است.

    دیالوگ برای نجات جان انسان ها آری، ولی بیعت با جانیان خیر!












    سطح فکر و روش و طرز رفتار و زندگی ما با "افراد جهادی" متفاوت است و در تضاد می باشد. ما با آنان بر سر یک سفره نمی نشینم!
    گیدعون مئیر سفیر اسرائیل در رم نظری تقریبا میانه روتر دارد و می گوید: این مذاکرات به طور مستقیم بین اسرائیل و حماس نیست، بلکه ارتباط ما با مصریان و شخص وزیر اطلاعات و امنیت آن کشور عمر سلیمان می باشد که با حماس در تماس است.
    حماس از اعمال جنایتکارانه خود دست نکشیده، بلکه آنها بر روی اسلحه و بدبختی مردمانشان در نوار غزه سرمایه گذاری کرده اند. آنها در اثر فشار مردم و گرسنگی آنان تن به برقراری آتش بس موقت داده اند.
    هیچ پاسخ دیگری هم نمی توانستند به مردم غزه بدهند. زیرا آن مردم که روز به روز بیشتر از گذشته زیر فشار فقر و گرسنگی قرار دارند، ممکن است علیه حماس به پا خیزند و این سازمان طرفدارانش را از دست بدهد و به همین خاطر به مصری ها جواب مثبت داده اند. ولی اسرائیلیان بر عکس این سازمان، باید بدون شلیک به سوی مردم بی گناه و غیره نظامی، خانه به خانه به نبرد با حماس ادامه دهند و به همین خاطر تصمیم گرفته اند شانسی به مصری ها در این رابطه داده شود که عمر سلیمان پیشگام برقراری تماسی بین طرفین شده است و فعلا آتش بس، هر چند لرزان، ولی ادامه دارد.
    سفیر اسرائیل از ماسیمو دالما نامی نمی برد ولی تکرار می کند که با حماس نمی توان به هر قیمت تماس گرفت و مذاکره کرد - بلکه نحوه کار بسیار مهم است و ما نمی توانیم با حماس طبق آن روش مذاکره کنیم . زیرا که این سازمان در درجه اول برای مذاکره باید سه شرط را قبول کند که عبارتند از:
    ۱ - دست کشیدن از هر نوع جنایت و آدمکشی؛
    ۲ - به رسمیت شناختن اسرائیل؛
    ۳ - پذیرفتن و احترام گذاشتن به همه قرارداد هائی که در محافل بین المللی بین فلسطینی ها و اسرائیل به امضاء رسیده است.
    بدون این توافقها هرگز مذاکره و صلحی در کار نخواهد بود و با کسانی مذاکره می کنیم که این سه شرط را محترم شمارند.
    سفیر اسرائیل افزوده می گوید: هر کس که با حماس طرف مذاکره قرار می گیرد، باید بداند با سازمانی صحبت می کند که خواستار نابودی اسرائیل است. و می افزاید: حماس معنی دیگرش جمهوری اسلامی ایران است. حماس شاخه ای از این رژیم است - دقیقا مانند حزب الله لبنان.
    او می گوید: حماس دست پرورده جمهوری اسلامی است و در تهران آموزش دیده و سلاحهای این سازمان از تهران برایش ارسال می شود. زیرا جمهوری اسلامی ایران بزرگترین کشور صادر کننده تروریسم در جهان است. البته ما باید از دولت ایتالیا به خاطر واکنشهایش علیه این رژیم و نحوۀ برخورد با احمدی نژآد سپاسگزار باشیم، زیرا رئیس جمهوری اسلامی ایران در دفاع از نسل کشی و نابودی یهودیان و اسرائیل تبلیغ و تلاش می کند و حزب الله هم تبلیغ کننده ایده های احمدی نژاد است و این جمهوری اسلامی ایران است که همیشه توسط حزب الله تصمیم می گیرد چه زمانی و چگونه اسرائیل را زیر فشار بگذارد و احمدی نژاد شخصی است که فردی مانند او در سال ۱۹۳۳ در آلمان به قدرت رسید. ولی آیا از آن فاجعه تاریخی درسی آموخته ایم؟

    Tuesday, June 24, 2008

    انواع مجالس : بزن و بکوب، عیش و نوش، دود و دم، عزاداری، روضه خوانی، اش نذری، شورای ملی، شورای اسلامی. حکومتهای قاجار، پهلوی و جمهوری اسلامی . کدام؟!.

    تهیه و تنظیم و پیشگفتار
    داوید فاخری ـ تنـــــه نزن
    بیست و سوم جون ۲۰۰۸












    پیشگفتار


    تصاویر اولین نمایندگان مردم در مجلس شورای ملی / برای بزرگنمائی بر روی تصویر کلیک کنید








    من ایرانیم و متاسفانه باید به شهادت تاریخ که همه اش را به طول ۲۵۰۰ سال خود نگاشته ایمشان و نه دشمنان ما ، صادقانه و با شهامت بگویم که همواره مردمی بوده ایم که احساساتمان بر عقلمان مستولی بوده است ، گاهی با یک غوره سردیمان میشود و گاهی با یک مویز گرمی ، گاهی از توی سوراخ یک سوزن به راحتی رد مشیویم و گاهی از در دروازه هم تو نمیرویم ، گاهی فیلسوف دهر هم نمیتواند به راهی درست هدایتمان کند و حتی سرش را هم میبریم که چرا مثل بچه ادم حرف زده و گاهی بسادگی بدنبال خر دجالی که های و هوئی دارد بی مصرف و بی خاصیت راه میفتیم و پشت سر او و اتشین تر از او هوار میکشیم و فریادهای زنده باد و مرده باد سر میدهیم .
    و تا کنون با نگرشی ساده به دولتها و حکومتهائي که تا بهمین لحظه در کشورمان بر سر کار امده اند و یا بر سر کارشان اورده ایم میتوان در یافت که تا بوده حکایت همین بوده و همانطور هم مانده . و کم نبوده ابراز و اعمال اینگونه احساسات از جانب ما شهروندان هوشیار ! ایرانی ، که یعنی احساس که بنا به طبع لغویش هم که شده باید بوئی از طراوت و لطافت یک اندیشه اگاه و یک از خود گذشتگی برای دوست و نه دشمن را در خود داشته باشد که بتوان با استشمام ان نیروئی در خود یافت که از انطریق قادر بود به سر بلندی و عزت و افتخار برای وطن دست یافت نداشته ، اما بجای ان با به خیابان ریختن ها و ان متعاقب چند تن شیاد و شارلاتان و زورگوی داخلی و یا از خارج امده براه افتادن ها و شعارهای ننگین سر دادن هامان باعث گردیده ایم تا همیشه و همیشه جز بدبختی و بازندگی ملک و دارائی و ناموس و ماهیت ملی برای مان حاصل دیگری نداشته باشد !.
    داریم خاطره یکصدمین سال به توپ بستن ساختمان مجلس شورای ملی کشورمان که بعد از جانفشانیها و از خود گذشتگیهای زنان و مردان مملکتمان با بد بختیها و مصیبتها حاصل شد را با هم دوره میکنیم !. من نمیخواهم تکرار مکرراتی را که در زیر برایتان اورده ام را بگویم که بطور مفصل و از ۴ مأخذ و منبع متفاوت برایتان جمع اوری کرده ام و با انتخاب عکسهای قدیمی و مناسب برای انان سعی کرده ام که بهتر مطالب انانان را درک کنید خسته تان کرده باشم ، اما میخواهم با هم نگرشی داشته باشیم در چرائی نوع انتخاب و راه برگزیدن و بر روی کار اوردن / امدن حکومتها و دولتهای پی در پی ، بویژه از بعد از یورش اعراب به کشورمان و اقامت طولانیشان تا به امروز که به یمن بهم ریسیدگی دین اسلام با تار و پود عقیدتی میلیونها تن از هموطنانمان جا خوش کرده اند و خیال تکان خوردن هم ندارند .
    از دورانی که داشتن مجلس در وطنمان خلاصه میشد به مجالسی مانند ( مجالس مهمانی و یا ساز و اواز و یا عیش و نوش و یا مجالس روضه خوانی و یا سینه زنی و یا اطعام مساکین با اش نذری و غیره ) و یا از زمانیکه مجلس شورای ملی هم به یمن انقلاب مشروطیت به خیل انان پیوست هرگز تاریخ بیاد ندارد که مردم به اتفاق یکدیگر و بدون در نطر گرفتن منافع کوتاه مدت خود و دار و دسته ئی که به ان وابسته بوده اند دست به تغییر حکومتی در مملکتمان زده باشند و بوی خون و مرگ و خرابی و غارت و چپاول اموال عمومی و یا ملی از ان برنخاسته باشد!.
    هر کس که بر روی کار امده با دادن وعده های دروغین و زود گذر به مردم دانا و روشنفکر و احساساتی وطتمان ! که دانسته چگونه اتش ان احساساترا از طرق مختلف که بیشتر از طریق مذهب بوده به جوش بیاورد ، خود را به بالای تخت کیانی رسانده و بر روی ان تکیه زده و خوب که جا افتاده ، اول از کشتار پر و پا قرص ترین همراهانش که او را بر سر قدرت اورده اند شروع کرده و انگاه به زیر و رو کردن اساس ماهیت ملی ان همت گماشته و بعد هم اگر مجلسی در کار بوده یا انرا با شللیک توپ منهدم کرده و به نیت خود عمل کرده اند و یا به حساب ملی و ملی گرائی توام با مذهب انرا به تصرف خود در اورده و از طریق افراد مورد اعتماد و انتخابی خود بر ان حکومت رانده اند و یا مانند این اخری بنام مجلس شورای جمهوری اسلامی که با ایجاد رعب و وحشت از مکافاتهای دینی که نصیب مخالفانشان که برابر با مخالفت با اسلام و الله و محمد و قران ان را جلوه داده اند و در این دنیا توسط انان و در ان دنیا از جانب نمایندگان الله خواهد گردید ! انرا به گونه ئی وحشت اور تر و نابود کننده تر از شللیک توپ که بدستور محمد علیشاه و به فرماندهی الیاخوف روسی به در و پیکر ان در یکصد سال قبل انجام گرفت نابود کرده اند !.
    و انهم از طریق انفجار بمب اتمی حاوی میکرب تهجر و عقب ماندگی و اسارت اندیشه و فکر و ازادی و فهم و شعور مردمانش است که در زیر ساختمان مجلس شورای ملی ۲۵۰۰ ساله ان قرار داده است !. مردمانی که در قرن بیست و یکم زندگی میکنند و با ثروتهای بیکران زیر و روی زمینی که خداوند به انان در سرزمینی به وسعت بیشتر از یک و نیم میلیون کیلومتر مربع ارزانی داشته که از طریق انان میتوانند از بزرگترین مواهب علم و صنعت و کشاورزی و دامپروری و انواع تکنولوژیهای پیشرفته برخوردار باشند و از انان بزور دین و شریعت من دراوردی دریغ داشته اند !.
    متاسفانه باید این را یاد اور شوم که بنطر خیلیها این تیر خلاصی است که توسط انان بر شقیقه پیکر تیر باران شده و سوراخ سوراخ شده قومی بنام ایرانی و کشوری بنام ایران زده شده و تا زمانی هم که شاهد به هدر رفتن اخرین قطره خونهای این اعدامی نباشند که تنها تقصیرش پیروی از احساسات زود گذر و دروغین خود بوده و ۲۵۰۰ سال هم وقت داشته تا انرا با سلاح عقل و میهندوستی مهار کرده و در اختیار خود در اورد اما اهمال روا داشته و نکرده ، دست بر نخواهند داشت !.
    داوید فاخری





    به توپ بستن مجلس به دلخواه روسیه به دست لیاخف بود. زبونی محمد علی میرزا در برابر افسران قزاق
    Posted on Monday, October 17 @ 12:24:19 IST by ashena






    دولت روسیه که از گسترش افکار آزادیخواهانه در کشور خود می هراسید بر آن شد که مشروطیت ایران را بر هم زند تا الهام بخش مبارزان سیاسی کشور نشود. دو هفته ای بود که محمد علی میرزا با « لیاخوف» درباره از بین بردن مجلس در حال مذاکره بود. این گفتگو ها حالت رسمی به خود گرفت. به این معنی که محمد علی میرزا و لیاخوف و سفارت روس مذاکرات را دنبال می کردند و چگونگی به پترسبورگ و تفلیس گزارش می شد. پترسبورگ پایتخت روسیه و تفلیس کانون لشگری قفقاز بود.

    .
    لیاخوف در گزارش محرمانه شماره «59» به مافوق های خود نوشت « شاه ضمن قبول تبدیل کردن حکومت مشروطه به استبداد قدیمی گفت خواهشش این است که هر قدر ممکن است خونریزی کمتر باشد ولی من در جواب گفتم خونریزی در این جنگ مجبوری و ضروری است. چون از باغشاه برگشتیم همان شب از سفارت ترتیبی دادیم جهت عملی که در آینده با آشیانه دزدان که در این شهر باطنطنه عظیم«مجلس» نامیده می شود، انجام خواهیم داد. قرار گذاشتیم تا دم آخر باید مجلس و طرفداران آن را به کلی غافلگیر کنیم تا یکدفعه کار را به مخالفت کشانده و با استعمال قوه قهریه ارتش آشیانه دزدان و رشوه خواران را خراب و حامیانشان را که مقاومت کنند بکشیم و کسانی را که زنده مانده اند در عدلیه محکوم و با جزاهای بسیار سخت مجازات دهیم. چون مأمورین شاه همیشه در هر کاری اعم خوب و بد مسامحه و عیب جوئی می کنند و تمام کارها را ناتمام می گذارند لازم دیدیم بعد از آنکه ترتیباتی معین کردیم و شاه آن را پذیرفت به من اختیار کامل بدهد تا کار را پایان برسانم. مقصود این است که هیچ کس حتی شاه حق نداشته باشددر اجرای طرح تصویب شده در کار من مداخله کند.»



    سردر خانه مشروطه ایران / تبریز


    شاه هنوز در زیر سیطره ترس از مردم شهر هائی بود که در تلگراف های خود او را از سلطنت خلع کرده بودند. بیم او این بود که اگر خونریزی مردم را به خشم آورد یکی از دو رقیبش ظل السلطان یا سار الدوله جای او را خواهد گرفت. از این رو از لیاخوف خواهش کرد که خونریزی به حداقّل برسد که تقاضایش پذیرفته نشد. انگیزه اینهمه زبونی شاه در برابر لیاخوف آن بود که او به جای تکیه به مردم و بهره مندی از عزّت و احترام، متکی به روسیه شده و می پنداشت روس ها سلطنتش را برای همیشه تضمین خواهند کرد. این همان اشتباهی بود که محمد رضا شاه کرد و چون پیوشته از توطئه انگلیس می ترسید متکّی به آمریکا شد و این گوش بفرمانی به یک دولت خارجی مردم را به انقلاب کشانید.
    لیاخوف در گزارش محرمانه شماره(60) اعتراف می کند که « شاه مانند یک ایرانی بسیار تردید نشان می دهد و می ترسد خونریزی به ضرر او تمام شود. می گوید بهتر است سخن از صلح به میان بیاوریم. با ملاحظه این وضع مجبور شدیم به او بگوییم این برنامه از سوی دولت روسیه قبول شده. اگر شما قبول نکنید دولت روسیه دیگر به هیچ وجه از شما حمایت نخواهد کرد و هر چه هم بعد از این به شما واقع شود خودمان را مسؤل نمی دانیم. شاه بدون تأخیر قبول کرد و به من آزادی کامل برای اجراو اتمام کار را داد. طرح ما به شرح زیر است!1
    اوّل- با پولی که از طرف سفارت و شاه داده خواهد شد با رشوت دادن به وکلای مهم مجلس و وزرا، آنان را به قبول برنامه ما راضی خواهد کرد.
    دوّم- تادقیقه آخر، یعنی حاضر شدن کلیه ترتیبات به طور دوستانه با مجلس رفتار نمودن و چنین وانمود کردن که شاه با مجلس صلح کند و همچنین داخل مکالمه ی صلح شدن شاه با مجلس.
    سوم- سعی کردن با رشوه یا وسایل دیگر به جهت خارج کردن مردمان مسلح از مجلس و مسجد و انجمن های نزدیک.
    چهارم- انجام اقدام هائی که رؤسای انجمن ها را با رشوه و غیره طرفدار خود نموده تا روزاجرای برنامه اعضای انجمن خود را نگاه داشته و نگذارد بیرون بروند.
    پنجم- یک یا دوروز پیش از اجرای کار فرستادن قزاقان با تبدیل قیافه به مجلس و مسجد تا از آنجا به هوا شلیک نموده تا بهانه برای هجوم و خراب کردن مجلس به دست بدهند و کسانی را که در مجلس و مسجد مقاومت خواهندکرد بکشند.
    ششم- کمال دقت و جهد کردن برای اینکه مبادا کسی به سفارت دول اروپا خاصه انگلیس داخل شود.
    هفتم- وقتی تمام ترتیبات حاضر شد در یک روز معیّن مجلس و اطراف آن را با قزاق بریکاد و توپ محاصره و خراب کردن و کشتن کسانی را که مقاومت کنند.
    هشتم- تسلیم کردن خانه های رؤسای مشروطه طلبان و و کلا را بعد از تخریب مجلس به سرباز و عوام ناس که غارت کنند.
    نهم- گرفتار کردن رؤسای مشروطه خواه و وکلا و طرفداران مجلس را به دار زدن و نفی بلد کردن آنها نظر به اهمیت موقع و شخصی ایشان.
    دهم- به جهت آسوده کردن خیال جمهور و دول اروپا اعلان کردن که مجلس دوباره باز خواهد شد.


    سید محمد طباطبائی ، روحانی حامی مشروطه.












    شاه موافقت خود را با این برنامه بیان کرد و گفت بهتر است سرباز و سوار ایرانی هم در این کار اشتراک کنند ولی بنده به ملاحظه اینکه این وقت برای بریکاد قزاق بهترین اوقات است که رسوخ کامل خود را در حیات سیاسی دولت ایران محکم و اجرای خیالات آینده را آسان تر کند قطعاً و مصراً رد کردم...31 مه(روسی) کلنل لیاخوف.»
    کلنل لیاخوف در اجرای هدف های خود قزاق ها را وارد خیابان ها کرد و آنان در همه جای شهر می گشتند و هر گونه اسلحه ای را از دست مردم می گرفتند و جیب هایشان را هم خالی می کردند. با وجودیکه دو سال از عمر مشروطیت می گذشت و مجلس و مردم با توطئه های ناگسستنی محمد علی میرزا و درباریان روبرو بودند، انجمن ها ی محّلی در سطح تهران تشکیل یک شبکه ارتباطی ندادند تا به محض وقوع امر غیرعادی اعضای خود و دیگران را آگاه می سازند. قزاق ها اسلحه را از اعضای انجمن ها و آزادیخواهان می گرفتند. اگر سازمانی وجود داشت، فوری دیگران را آگاه می ساختند تا با سلاح بیرون نیایند تا اسلحه خود را از دست ندهند. هر انجمن خر خود را می راند. هنگامی نیز که برای دفاع از مجلس در مسجد سپهسالار گردمی آمدند هر یک نام انجمن را بالای اطاقی می نوشت و بدین ترتیب تکروی را مشخص می کرد.
    توطئه لیاخوف و وظایفی که برای محمد علی میرزا تعیین کرده بود به طور خزنده از مرحله ای وارد مرحله بعدی می شد. روز جمعه 12 جمادی الاول 1363 غلامرضا خان، سرهنگ قراقخانه از سوی شاه به مجلس پیام آورد که گرد آمدن انجمن ها در مجلس و مدرسه سپهسالار تحمّل پذیر نیست. خاصه آنکه بیشترشان مسلّح هستند. آنان را پراکنده کنید تا خودمان با مجلس گفتگو را دنبال کنیم. در همان حال شاه دستور داد توپ هائی در دروازه دوشان تپه و شمیران مستقر سازند. آشکار است که شاه تاکتیک نظامی نمی دانست و تنها دستور لیاخوف را اجرا می کرد.
    برای فرونشاندن خشم شاه ، بهبهانی و طباطبائی و تقی زاده و ممتاز الدوله و مستشار الدوله و چند تن دیگر از نمایندگان به مدرسه سپهسالار شتافتند و از مردم خواستند پراکنده شوند. آنا ن امتناع ورزیدندو غو غا بر پا کردند. بهبهانی دو دل شده ولی تقی زاده پافشاری کرد و به آنان فهمانید که راز هائی در کار است. اعضای انجمن ها و مردمی که برای دفاع از مجلس آمده بودند با ناراحتی پراکنده شدند.«یوزباشی مهدی»2 که در زمان صدر اعظمی عین الدوله مأمورین شبانه به خانه اش حمله ور شدند و کودکش را در حوض خفه کردند و آزار بسیار به خودش و اعضای خانواده اش رسانیدند، از اینکه نگذاشتند از مجلس که پناهگاه مظلومان بود دفاع کند تریاک خورد و جان سپرد. مجلس که از راز پشت پرده آگاهی نداشت هنوز امید آشتی با شاه را از دست نداده بود و کسی نمی پنداشت که شاه مجلس را به توپ ببندد.
    این عقب نشینی شتابان، شاه را جسور ساخت. فردای آن روز از مجلس خواست هشت تن از سران آزادی را در اختیار قرار دهند یا مجلس آنان را به خارج از کشور بفرستد. آنان عبارت بودند از صور اسرافیل، سید محمد رضا شیرازی مدیر مساوات، بهاءالواعظین، ملک المتکلمین، سید جمال واعظ، میرزا داود خان، سلطان العلما مدیر روح القدس، وقاضی ارداقی. چند نماینده معتقد بودند آن هشت نفر را در اختیار شاه بگذارند تا او احساس رضایت کند. ولی مجلس زیر بار نرفت. آیت الله بهبهانی نیز گفت ما هر پیشنهاد دربار را بپذیریم، درخواست دیگری خواهد کرد.
    در این احوال ، انجمن تبریز با انجمن های شهر ها و استان ها تماس می گرفت و در خواست اقدامی هماهنگ در قبال سرکشی محمد علی میرزا می کرد. تقی زاده اصرار می ورزید که شهرها افراد مسلح خود را برای حفظ مجلس بفرستند. او در نظر نمی گرفت حرکت دادن یک عده مسلح از راه های دور چه مشکلاتی در بر دارد. از همه جا تلگراف هائی به مجلس مخابره می شد که رونوشت آن به دربار نیز می رسید و مردم جوش و خروش نشان می دادند که مردان جنگجو آماده حرکت هستند و از مجلس کسب اجازه می کردند. مردم ایران از نقشه های لیاخوف و محمد علی میرزا غافل بودند و حدود سی سد(300)تلگراف به مجلس مخابره کردند. شاه بر عکس گذشته از اینکه پیام ها حاکی از خلع او از سلطنت بود اعتنائی نداشت و شاید می دانست که اگر افراد مسلحی هم حرکت کنند به تهران نمی رسند و اگر هم برسند مجلسی وجود نخواهد داشت و در برابر قوای قزاق روسی و اسلحه سنگین آنان از قبیل توپ و مسلسل قادر به مقاومت نخواهند بود.



    میرزا جهانگیر خان صوراسرافیل .















    طرز رفتار شاه به مجلس فهمانید که خطر نزدیک است . نمایندگان به تکاپو افتادند. جبهه آزادیخواهان در تهران نیرومند بود. نیروی سیلا خوری و سربازان کسانی نبودند که در برابر آزادیخواهان که تعداد زیادی آذربازیجانی شجاع بین شان بود شکست بخورند. مشکل عمده این بود که فاقد سازمان و رهبری بودند. از سوی دیگر مجلسیان می پنداشتند شاه متکی به سیلاخوری و سربازان است. به همین جهت روزنامه حبل المتین نوشت«ترسی به خود راه نده. از سربازی که پس از چند سال هیزم شکنی 3 لباس پوشیده و هیچ تیر اندازی نمی داند چه می هراسی؟ هفتاد نفر از همان سیلا خوری ها در این صد روزه تفنگ ها را برداشته، فرار کرده اند. آسوده باش که نزدیک است به اصطلاح عوام کفگیربه ته دیگ بخورد و پول هائی که برای اعمال شنیع تهیه شده عنقریب تمام می شود. قاطر چیان و اشرار و اوباش هم پس از ته کشیدن پول متفرق خواهند شد.»
    اینان می پنداشتند با محمد علی میرزا و سربازانش طرف هستند، از توطئه سفارت روس و طرح کامل و دقیق لیاخوف ناآگاه بودند. لیاخوف مخالف بود که سربازان یا قزاق های دولتی وارد معرکه شوند. زیرا امکان داشت عرق ملّی آنان را بی طرف سازد. محمد علی میرزا ترس زیادی از آذربایجان داشت. در ایام ولیعهدی آنجا بود و مقاومت و سرکشی مردم را بارها تجربه کرده بود. یک اقدام مؤثرش این بود که به تحریک او مجتهد تبریز، امام جمعه، میرزا صادق، میرزا محسن و چند تن دیگر از علما تلگرافی بر ضد مشروطه و مجلس به تهران مخابره کنند. متداول بود که ملایان هر مخالفی را «بابی» می شمردند. بعد از کودتای 28 مرداد عده ای از مخالفان خود را در گزارشی به حکومت نظامی توده ای معرفی می کردند. این تلگراف در جامعه ای که مجتهدان و علما مورد تکریم زیادی هستند تأثیر عمیق گذاشت. محمد علی میرزا هم متن آن را چاپ کرد وبین مردم منتشر نمود.



    ویدیوی مظفر الدین شاه . بدستور او بود که برای اولین بار پای دوربین به ایران باز شد


    میر هاشم نیز که قبلاً از آزادی خواهان و عضو انجمن تبریز بود، تفنگچیانی ترتیب داد و در انجمن اسلامیه طرح خنثی نمودن فعالیت های آزادیخواهان را می ریخت. ثقة الاسلام و حاجی میرزا ابوالحسن انگجی نیز بی طرفی بر گزیده و خانه نشین شدند.
    روز 22 جمادی الاولی شاه به فرمانروایان و حکمرانان کشور تلگرافی فرستاد و در آن گفته شده بود« این مجلس بر خلاف مشروطیت است. هر کس من بعد از فرمایشات ما تجاوز کند مورد تنبیه و سیاست سخت خواهد بود.» شبانگاه مشیر الدوله و مؤتمن الملک به مجلس آمدند و به نمایندگان آگاهی دادند که شاه برای بر انداختن مجلس فردا اقدام خواهد کرد. همان شب مشیر السلطنه کابینه جدیدی را جایگزین کابینه پیشین نمود. ترکیب کابینه نشان می داد که شاه بر مجلس چیره شده است. اعضاء کابینه عبارت بود ند از مشیر السلطنه ریئس الوزرا و وزیر داخله، علاء السلطنه وزیر خارجه، امیر بهادرجنگ وزیر جنگ، قوام الدوله وزیر مالیه، محتشم السلطنه وزیر عدلیه، مخبر الدوله وزیر پست و تلگراف، مؤتمن الملک وزیر فواید عامه و تجارت، مشیر الدوله وزیر علوم و اوتاف.
    از تبریز قوائی به سرداری ستارخان، باقر خان و محمد قلی خان برای نگهداری مجلس به سوی تهران حرکت کردند. اما تؤطئه ملایان چنان گسترش یافت که انجمن برای سران قوا پیام فرستاد که وجودشان در تبریز لازم تر است. مردم چنان به خروش آمدند که یک سخنران در تبریز گفت:« سگ چون خون بخورد هار می شود. این ملایان از بس خون شما را خورده اند هار گردیده اند و مردم را می گزند.»
    آزادیخواهان در آخرین روز توانستند (600) تن مسلح را گرد آورند که افراد کار کشته بین آنان بودند. سرتیپ ابوالفتح زاده که از دو سال پیش از قزاقخانه کناره گرفت و به صف آزادی خواهان پیوست، یکی از آنان بود. عده ای از افسران سابق قزاقخانه نیز با اوهمراهی کردند. فرد دیگر میرزا صالح خان وزیر اکرم حکمران سابق تهران بود که با نوکران مسلح خود برای همکاری آمد. عده ای از آزادیخواهان در بالا خانه های شمالی مجلس که بعد به محل چاپخانه اختصاص یافت مستقر شدند. همچنین پشت بامها ی مجلس ومسجد سپهسالار و انجمن آذر بایجانیها در اختیار جنگجویان مشروطه خواه قرار گرفت . خانه ظّل السلطان ( که بعد به وزارت فرهنگ واگذار شد) نیز سنگر بندی شد. اشکال مهم این بود که کسی را به فرماندهی تعیین نکردند و در نتیجه هماهنگی در عملیات وجود نداشت. گروه زیادی شبها به خانه می رفتند و از (600) نفر تنها هفتاد نفر در سنگر های خود باقی ماندند. بامدادان که جنگ آغاز ید از این عده هم کاسته شد.4
    ماجرای جنگ و نتایج آن را به شماره آینده واگذار می کنیم.
    به تاریخ سپتامبر 2005- کالیفرنیا- سندیه گو

    پانویس ها
    1- یک بلغاری تبعه روسیه به نام پانوف که از آزاردی خواهان روسیه بود در تهران به آزادی خواهان مشروطه طلب پیوست. وی نماینده روزنامه رچ بود. به همین جهت نزد لیاخوف رفت و آمد داشت.او توانست نسخه ای از گزارش های محرمانه لیاخوف را به دست آورد. آن را به یک انگلیسی مقیم پترسبورگ داد. او نیز متن روسی و ترجمه انگلیسی آن را جهت ادوارد براون فرستاد. براون هر دو متن را در کتاب انقلاب ایران چاپ کردو از آنجا به روزنامه ها راه یافت. شخصی مقیم استانبول به نام شیخ حسن تبریزی متن انگلیسی را ترجمه کرد، که در روزنامه های فارسی به چاپ رسید. این ترجمه چندان روان نیست و ما نخواستیم درمتن آن تصرف و اصلاحی کنیم. لذا ناهمواری بعضی از جمله ها از متن مترجم است.
    2- یوز باشی به کسی می گفتند که فرماندهی 100 نفر را بر عهده داشته باشد.






    به توپ بستن مجلس؛ کشمکش صد ساله که ادامه دارد

    امید پارسانژاد







    قسمتی از ساختمان مجلس که در زمان استبداد قاجار به توپ بسته شد و خراب گردید . عکس از موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران.





    یک صد سال از زمانی می گذرد که قوای قزاق به دستور محمدعلی شاه قاجار ساختمان مجلس شورای ملی را به توپ بستند و به عمر نخستین دوره پارلمان در ایران پایان دادند. پس از آن دوره ای آغاز شد که به "استبداد صغیر" مشهور است. محمدعلی شاه در دوران ولیعهدی و در آخرین روزهای عمر پدرش - مظفرالدین شاه - با سران نهضت مشروطه همراهی کرد. هنگامی که او از تبریز به تهران آمد، نمایندگانی از سوی مجلس به پیشوازش رفتند و آزادی خواهان از او با شکوه تمام استقبال کردند، اما چه شد که یک سال و نیم بعد اوضاع چنان شد که گلوله توپ میانشان سخن گفت؟
    به نظر می رسد که همراهی اولیه محمدعلی شاه با نهضت مشروطه بیشتر ناشی از نیاز بود. او رسما ولیعهد بود اما سابقه نشان می داد که در صورت مرگ شاه، به کرسی نشستن ولیعهد قاجاریه امری بدیهی و بی دردسر نیست. داشتن همراهی علمای تهران برای این کار ضروری بود. علمای پرنفوذی چون سید عبدالله بهبهانی و سید محمد طباطبایی در آن هنگام سران نهضت مشروطه خواهی بودند. پس ولیعهد اگر تخت سلطنت را می خواست ناچار بود دل آقایان را به دست آورد. او از تبریز با فرستادن تلگراف و جلب همراهی روحانیان محلی به نهضت مشروطه مدد رساند. هنگامی هم که به تهران آمد، در گرفتن امضای مظفرالدین شاه محتضر بر پای نخستین قانون اساسی ایران نقش داشت. اما پس از آنکه مقصودش حاصل شد، بی اعتنایی به مجلس را آغاز کرد.

    آغاز کشمش

    مظفرالدین شاه در واقع چند روز پس از امضای قانون اساسی مشروطه درگذشت. محمدعلی شاه جوان با دعوت نکردن از نمایندگان مجلس به مراسم تاجگذاری اش نشان داد که بنا ندارد این مجلس را در جایگاهی که مشروطه خواهان آرزو می کردند به حساب آورد. قانون اساسی که مظفرالدین شاه بر آن امضا گذاشت در واقع تنها شامل مطالب بسیار کلی بود، بنابراین مجلس نوپا به تدوین متممی بر قانون اساسی مشغول شد که در واقع موارد اصلی را شامل می شد. کشمکش میان شاه و مجلس از همین جا آغاز شد.

    از سوی دیگر از ابتدای تشکیل مجلس سه گروه در آن فعال بودند. اکثریت مجلس میانه روهایی بودند که از حمایت دو رهبر روحانی جنبش مشروطه - طباطبایی و بهبهانی - بهره می برند. اما در کنار آنها در یک سو گروهی از روشنفکران آزادی خواه و از سوی دیگر گروهی از هواداران استبداد سلطنتی حضور داشتند. کشمکش اصلی بر سر نقشی بود که این نهاد نوپا می بایست در کشور ایفا کند. این که گرداننده اصلی امور باشد، در گردش امور نقشی قابل توجه به عهده بگیرد، یا به کلی در حاشیه بماند. این کشمکشی است که هنوز پس از گذشت صد سال، کم و بیش ادامه دارد و هر از چندگاه بالا می گیرد. موضوع مورد اختلاف دیگری که در مجلس نخست وجود داشت و هنوز زنده است، میزان و شیوه نفوذ و دخالت شریعت اسلام بر قوانین و اداره کشور بود.


    آقایان طباطبایی، بهبهانی و شیخ فضل الله نوری کار نظارت بر تدوین متمم قانون اساسی را به عهده داشتند. شیخ فضل الله در این میان بر نفوذ هر چه بیشتر شریعت پای می فشرد و نظرش را با به کار گرفتن واژه "مشروعه" که هم وزن "مشروطه" بود صورت بندی می کرد. از سوی دیگر آزادی خواهان متجدد خواستار محدود کردن هر چه بیشتر سنت گرایان بودند. نظمی کهنه بر افتاده بود و نیروهای اجتماعی و سیاسی فعال شده بودند تا در توازن جدیدی که شکل می گرفت جایگاهی هر چه بهتر به دست آورند.

    محمدعلی شاه در این میان میرزا علی اصغرخان امین السلطان، ملقب به اتابک اعظم را که در اروپا به سر می برد فرا خواند تا صدارت را به او بسپارد و به این ترتیب دست خود را در این کشاکش قوی تر کند. امین السلطان سیاستمداری نزدیک به سیاست روسیه بود که در دوران ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه سابقه صدارت داشت. مردی دنیا دیده و مردمدار که رابطه اش با بسیاری از رجال سیاسی، بازاریان، درباریان و علما گرم بود. نیروهای آزادی خواه وارد شدن اتابک را به معرکه، خطری برای خود ارزیابی کردند و بنای مخالفت گذاشتند. سید حسن تقی زاده، از جمله فعال ترین این نیروها در مجلس، ظاهرا یک بار حتی تلاش کرد قانونی به تصویب برساند که به وسیله آن می شد جلوی ورود اتابک را به کشور گرفت.
    مجاهدان قفقازی که با آزادی خواهان تندرو در ایران همفکر و همراه بودند، کوشیدند اتابک را که به سوی ایران در حرکت بود در باکو ترور کنند، اما اشتباها شخصی دیگر را از پا در آوردند. هنگامی هم که اتابک با یک کشتی روسی به بندر انزلی رسید، مشروطه خواهان مسلح جلوی پیاده شدنش را گرفتند. تنها پس از درخواست شخص شاه از علمای سه گانه تهران و وساطت آنها بود که اتابک اجازه یافت از کشتی پیاده شود و به سوی تهران حرکت کند.

    میرزا علی اصغرخان هنگامی کار خود را به عنوان صدراعظم آغاز کرد که متمم قانون اساسی در مجلس در دست تدوین بود. این متمم که از قانون اساسی بلژیک الهام گرفته شده بود قدرت را در مجلس متمرکز می کرد. شاه ناچار به ادای سوگند در برابر نمایندگان مجلس می شد، بودجه دربار به تصویب مجلس موکول بود و خویشاوندان درجه اول شاه از حضور در کابینه محروم می شدند. معلوم بود که شاه به این محدودیت ها تن نمی دهد. اتابک برای افزایش نقش دولت به چانه زنی با مجلسیان مشغول شد. او با سید عبدالله بهبهانی دوستی قدیمی داشت و ظاهرا گفتگوهایش با میانه روهای مجلس که اکثریت بودند داشت به نتیجه می رسید که تندروها کمر به قتلش بستند.
    غروب روزی در اواخر تابستان که اتابک به اتفاق بهبهانی از یکی از جلسات مشورتی مجلس در بهارستان خارج می شد، شخصی به اسم عباس آقا تبریزی به تحریک انقلابیون قفقاز او را از پا در آورد. قتل اتابک یکی از روزنه های امید برای دستیابی به تفاهم را بست و از آن پس حوادث شتابی افزون تر گرفت.

    زبان انفجار



    مشروطه خواهان زندانی در باغشاه - عکس از موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران








    شاه متممی را که مجلس تهیه کرده بود نپذیرفت و برای افزایش قدرت خود پیشنهادهایی مطرح کرد. اما واکنش مشروطه خواهان شدید و موثر بود. آنها در شهرهای مختلف شروع به اعتراض کردند، بازارها و ادارات را بستند و در تهران نیرویی مسلح برای حفاظت از مجلس تشکیل دادند. شاه عقب نشست و گروهی از شاهزادگان را برای دلجویی و ادای سوگند وفاداری به مجلس فرستاد. او همچنین ناصر الملک را که روشنفکری لیبرال و تحصیل کرده دانشگاه آکسفورد بود به ریاست وزرا برگزید.

    چندی بعد مجلس بودجه دربار را کاهش داد و از امتیازات شاهزادگان کاست. از سوی دیگر نشریات نزدیک به مشروطه خواهان تندرو حملات خود را به گروهی از روحانیان افزایش دادند. نتیجه، نزدیک شدن موضع شیخ فضل الله نوری و شاه بود. عده ای از کارکنان کاخ سلطنتی که درآمد خود را به دلیل کاهش بودجه دربار از دست داده بودند، روزی در اواخر پاییز ۱۲۸۶ هجری شمسی به همراه عده ای از مردم فقیر و هواداران شیخ فضل الله نوری در میدان توپخانه جمع شدند. نوری که فراخوان این گردهمایی را داده بود برای آنها سخنرانی کرد و هشدار داد که مجلس به بیراهه می رود. جمعیت خشمگین به سوی مجلس حرکت کرد اما با جمعی بزرگتر از هواداران مشروطه و محافظان مسلح مجلس روبرو شد و باز ماند. شاه بار دیگر عقب نشست و هوادارانش را به ترک صحنه فرا خواند. او این بار شخصا سوگند خورد که به مشروطه وفادار بماند، هرچند خشم خود را با برکناری و تبعید ناصرالملک رئیس الوزرا، که به تصمیم مجلس در کاهش بودجه دربار تن داده بود، نشان داد.

    این حوادث تندروهای طرف مقابل شاه را بیشتر تحریک کرد. روزنامه ها علیه شاه بدگویی هایی کردند که مطلقا سابقه نداشت. یکی از آنها حتی به تلویحی نزدیک به تصریح، از ضرورت از میان برداشتن شاه نوشت. و روزی در اواخر سال ۱۲۸۶ انفجار بمبی بر سر راه کالسکه شاه، آخرین امیدها به مصالحه را از میان برداشت.




    محمد علی شاه



    شاه از سوء قصد جان سالم به در برد. سید حسن تقی زاده که خود در آن هنگام از جمله نمایندگان تندروی مجلس بود، در خاطراتش گفته است: "بعد از قضیه توپخانه (که به خیر مجلس تمام شد) یواش یواش میانه محمدعلی شاه با مجلس گرم می شد؛ ولی از لحاظ بمب، دلش چرکین شد و تصمیم قطعی گرفت که مجلس را از میان ببرد."

    چنین بود که محمدعلی شاه اواخر بهار سال بعد به باغشاه رفت و به تهیه مقدمات اقدام نظامی علیه مشروطه خواهان مشغول شد. مجاهدان مسلح مشروطه خواه هم خود را برای مقابله آماده کردند. هنگامی که گروهی از نمایندگان مجلس برای مذاکره به باغشاه رفتند، شاه دستور بازداشت آنها را صادر کرد تا نشان دهد زمان گفتگو و مصالحه گذشته است. او فهرستی از نام مدیران جراید، نمایندگان و فعالان سیاسی تهیه کرد و درخواست کرد این افراد یا به او تحویل یا تبعید شوند. اما خواسته او پذیرفته نشد. چند روز بعد که خبر انتقال مقدار زیادی توپ و مهمات به باغشاه در تهران پیچید، بازار تهران تعطیل شد.
    شاه روز اول تیر در تلگرافی به حکام ولایات اعلام کرد که این مجلس را خلاف مشروطیت می داند و روز بعد فرمان حمله را صادر کرد. قوای قزاق به فرماندهی کلنل لیاخوف پس از یک درگیری طولانی با مجاهدان مشروطه خواه سرانجام پیروز شد و ساختمان مجلس را به توپ بست. نمایندگان به باغ ها و خانه های اطراف گریختند. گروه بزرگی از مشروطه خواهان، از جمله سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی رهبران روحانی جنبش، دستگیر و تبعید شدند. میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل، سلطان العلمای خراسانی و ملک المتکلمین - مدیران نشریات تندرو - به قتل رسیدند. و چنین بود که دوره استبداد صغیر آغاز شد.

    این دوره البته زیاد طولانی نبود. مشروطه خواهان از سه گوشه کشور بار دیگر سر بلند کردند و سرانجام محمدعلی شاه را شکست دادند. اما نه آن کشمکش ها خاتمه یافت و نه شیوه ای که دو طرف برگزیدند با گذشت صد سال عوض شده است. هنوز هم در فرهنگ سیاسی فارسی زبانان مصالحه، سازش یا سازشکاری گویی کمتر از یک دشنام سیاسی نیست.



    سرهنگ الیاخوف روسی / به توپ بستن مچلس



    مهدي جنگروي






    عکس به توپ بستن مجلس بدستور محمد علی شاه و بفرماندهی لیاخوف روسی.


















    پالكونيك (سرهنگ) لياخوف افسر ارتش روسيه از طرف دربار تزار به ايران اعزام گرديد و در زمان سلطنت محمدعلي شاه فرماندهي بريگاد مركزي قواي قزاق را عهده‌دار شد. لياخوف در مقابل وزير جنگ و هيچ يك از مقامات وقت ايران براي خود مسئوليتي قائل نبود و مستقيماً از پطرزبورگ كسب تكليف مي‌كرد. وي در 22 جمادي‌الاولي سال 1326ق از طرف محمدعلي شاه به سمت فرماندار نظامي تهران منصوب شد و در 23 جمادي‌الاولي به دستور شاه و توصيه «سرگي شابشال» روسي كه در خدمت محمدعلي شاه بود و «گارتويك» وزيرمختار روسيه در ايران، مجلس شوراي ملي را به توپ بست. بر اثر اين واقعه جمعي از نمايندگان مجلس را متفرق ساخت و عده‌اي را كشت و قواي قزاق وارد مجلس شدند و دست به تخريب و غارت زدند و لياخوف از طرف محمدعلي شاه مورد قدرداني قرار گرفت.

    لياخوف تا روز اول رجب سال 1327ق در خدمت محمدعلي شاه بود، ولي پس از فتح تهران توسط مجاهدان، تسليم اردوي مشروطه‌خواهان شد و از طرف عليقلي خان سردار اسعد و محمدولي خان سپهسالار تنكابني فاتحان مشروطه‌خواه تهران، تحت حفاظت يوسف خان اميرمجاهد قرار گرفت تا مورد حمله مشروطه‌خواهان واقع نشود. لياخوف، سوم رجب سال 1327ق استعفاي خود را تسليم سپهسالار وزير جنگ كرد و به پطرزبورگ رفت. در سال 1917 ميلادي (1326ق) كه انقلاب روسيه پديد آمد به ژنرال «نيكين» پيوست و چون تزار سقوط كرد به «باتوم» 1 گريخت و در آنجا توسط سه تن گرجي كشته شد. 2

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    1. باتوم شهري در اتحاد جماهير شوروي (گرجستان).
    2. معين، محمد. فرهنگ فارسي. تهران، اميركبير، 1364. ج 6.







    مجلس شورای ملی ۱۲۲۸ شمسی

















    به توپ بستن مجلس شوراي ملي
    مرگز پژوهش های سیاسی ایران




    روز دوم تير 1287 ساختمان مجلس شوراي ملي توسط قزاقان مسلح روس با توپخانه هدف حمله قرار گرفت و آسيب ديد. اين حادثه در دومين سال سلطنت محمدعلي شاه قاجار و در شرايطي كه مجلس شوراي ملي اولين دوره تجربه قانونگذاري را پشت سر مي‌گذاشت‌، اتفاق افتاد.
    حادثه به توپ بستن مجلس كه از خشن‌ترين مقاطع حوادث عصر مشروطه بود، نقطه اوج خصومت نظام استبدادي قاجار با مردم بود. اين حادثه در دومين هفته رئيس الوزرائي ميرزا احمدخان مشيرالسلطنه و در شرايطي كه محمدعلي شاه با راهنمايي نظاميان روس نقاط مختلف تهران را به ستاد عملياتي خود عليه مشروطه خواهان تبديل كرده بود، رخ داد.
    محمدعلي شاه كه از زمان مرگ پدرش (مظفرالدين شاه‌) مايل به هيچگونه سازش و مماشات بارهبران نهضت مشروطه نبود، عملاً روبروي مردم‌، مشروطه خواهان و نمايندگان مجلس قرار گرفت‌. او پس از 2 سال مقاومت در برابر مشروطه‌، سرانجام در خرداد 1287 برنامه خود را براي سركوب مشروطه‌خواهان به اجرا درآورد. وي يكي از درباريان ـ مشيرالسلطنه ـ را كه كاملاً مطيعش بود به صدراعظمي برگزيد. مقام وزارت جنگ را نيز به ميرزاحسين پاشاخان اميربهادر سپرد و لياخوف ـ سردار روسي ـ را به فرمانداري نظامي تهران منصوب كرد. با اين انتصاب در اولين روزهاي تابستان 1287، نقاط حساس تهران به تصرف نظاميان قزاق تحت فرماندهي افسران روسي درآمد. اطراف ميدان بهارستان و مدرسه سپهسالار محاصره شد و توپخانه و سواره‌نظام در مقابل مجلس مستقر شدند. تمام روزنامه‌ها توقيف شدند و جنگ بين قواي قزاق و مشروطه خواهان آغاز شد. روز دوم تير 1287 كه ساختمان مجلس به توپ بسته شد، اوج جنگ بود. اين جنگ كه در ساعات ظهر فروكش كرد، 300 كشته و 500 زخمي به جاي گذاشت. بسياري از بازداشت شدگان در باغشاه تهران به زنجير كشيده شدند وتعدادي از وعاظ، روزنامه‌نگاران‌، نمايندگان مجلس و سياسيون به قتل رسيدند و تعدادي از آنان نيز به سفارتخانه‌هاي خارجي پناهنده شدند. حادثه دوم تير سبب انحلال مجلس اول و به هم ريختن اوضاع تهران شد، ولي قيام هايي در تبريز، گيلان‌، اصفهان‌، مشهد و نقاط ديگر رخ داد. با اين همه‌، استبداد صغير دوامي نداشت و در كمتر از يكسال عمر حكومت محمدعلي شاه قاجار به پايان رسيد. روز 25 تير 1288 تهران به تصرف مخالفان محمدعلي شاه درآمد و در پي اين واقعه شاه به اتفاق اعضاي خانواده و صدها قزاق مسلح به باغ سفارت روسيه در زرگنده پناهنده شد وشوراي 22 نفره‌اي كه بعدها تشكيل شد، محمدعلي شاه را از سلطنت خلع كرد.