۱۳۹۱ ۱۵ اذر
اواخر اسفند ١٣۶٧ بود که مرا به سلول انفرادی فرستادند. انفرادی آسایشگاه، واقع در بخش شمالی و بالای اوین. اولین بار بود که آنجا را میدیدم. دورههای قبلی انفرادی را در ٢٠٩ و سلولهای قدیمی گذرانده بودم. پیش از وارد شدن به سلول باید بازرسی بدنی میشدم. از شانس بد من جباری، سرنگهبان زن، مرا بازرسی کرد. همان کسی بود که در دعوایی به او گفته بودم «آدمکشها».
****************
میدانستم که تلافی خواهد کرد، گرچه همان وقت هم حسابی کتکم زده بود.
No comments:
Post a Comment