Weekly Report From Sat. October. 10th. .. 2015

تنـــــه   نـــــزن           טאנה  נאזאן     Tanehnazan












Editor David Fakheri
سردبیر داوید فاخری
עורך דוד פאחרי


    For the important News of the world
    ( in English, Farsi and Hebrew )
    Please visit us every day
    at Facebook under the
    editor's name
    ( David Fakheri داوید فاخری )






    חברים יקרים


    בשל בעיות טכניות וחוסר


    צוות נאות, האתר יהיה

    סגור עד להודעה חדשה



    دوستان عزیز


    به علت نقص فنی و همچنین


    کمبود کادر لازم،


    سایت تا ا اطلاع ثانوی


    تعطیل خواهد بود



    Dear Friends


    Due to technical problems


    and lack of adequate


    staff, The SITE will be


    closed until further notice









    Thursday, April 3, 2008

    امروز پانزدهم فروردين سالروز درگذشت شاعره بنام معاصر ايران زمين ، پروين اعتصامي است .

    »» به مناسبت شصت و هفتمین سالمرگ بانو پروین اعتصامی ««

    گرد اوری مطالب و تنظیم !
    داوید

    سوم اپریل ۲۰۰۸





    پروين »» رخشنده «« اعتصامي در بيست و پنجم اسفند ۱۲۸۵ هجري شمسي برابر با ۱۶ مارچ ۱۹۰۷ میلادی در تبريز چشم به جهان گشود و در کودکي با خانواده اش به تهران آمد.



    پدرش يوسف اعتصامي معروف به اعتصام الملک از نويسندگان و دانشمندان بنام ايران و مؤلف کتاب ( تربیت نسوان) که در ان اعتقاد و آگاهی خود را به لزوم تربیت دختران نشان .داده بود است. وي نخستين چاپخانه را در تبريز بنا کرد و برای مدتي هم نماينده ي مجلس در ایران شد . او که مردي بزرگ بود در زندگي پروین نقش مهمي داشت ، و هنگامي که متوجه استعداد دخترش شد ، به پروين در زمينه سرايش شعر کمک کرد ! .
    اعتصام الملک مدير مجله بنام "بهار" هم بود که نخستين اشعار پروين را در همين مجله منتشر کرد . و شاید شعر زیر را که در »» تعزیت پدر «« سروده اما وصف پدر را به انگونه که شایسته اوست در ان بجای اورده است ، به پاداش محبتها و همراهیهای او که با وی داشته انهم در زمانیکه جهل اجتماعی حاصل از اجرای سیاستهای حاکمان کشور به بدی و سهمناکی امروز کشورمان بوده است را تقدیم به او کرده است !. :

    تعــــــزیت پــــــدر

    پدر آن ‌تیشه که ‌زد برخاک تو دست اجل     
    تیشه ‌ای بود که شد باعث ویرانی من
    یوسفت نام نهادند و به گرگت دادند     
    مرگ ، گرگ تو شد ای یوسف کنعانی من
    مه گردون ادب بودی و در خاک شدی    
    خاک، زندان تو گشت ای مه زندانی من
    از ندانستن من دزد قضا آگه بود    
    چو تو را برد و بخندید به نادانی من
    آن که در زیر زمین داد سر و سامانت    
    کاش می ‌خورد غم بی سر و سامانی من
    به سر خاک تو رفتم خط پاکش خواندم     
    آه از این خط که نوشتند به پیشانی من
    رفتی و روز مرا تیره ‌تر از شب کردی    
    بی تو در ظلمتم ای دیده ‌ی نورانی من
    بی ‌تو اشک ‌وغم ‌وحسرت همه مهمان منند    
    قدمی رنجه کن از مهر به مهمانی من
    صفحه ‌ی روی ز انظار نهان می ‌دارم    
    تا نخوانند در این صفحه پریشانی من
    دهر بسیار چو من ‌سربه گریبان دیده ‌است   
    چه تفاوت کندش سر به گریبانی من؟
    عضو جمعیّت حق گشتی و دیگر نخوری     
    غم تنهایی و مهجوری و حیرانی من
    گل و ریحان کدامین چمنت بنمودند     
    که شکستی قفس ای مرغ گلستانی من
    من که قدر گهر پاک تو می ‌دانستم 
    ز چه مفقود شدی ای گهر کانی من
    من که آب تو ز سرچشمه دل می ‌دادم   
    آب و رنگت چه شد ای لاله نعمانی من
    من یکی مرغ غزلخوان تو بودم چه فتاد   
    که دگر گوش نداری به نواخوانی من
    گنج خود خواندیم و رفتی و بگذاشتیَم    
    ای عجب بعد تو با کیست نگهبانی من

    مادرش اختر اعتصامي که بجز پروین دارای چهار فرزند پسر هم بود بانويي مدبر ، صبور، خانه دار و عفيف بود که در پرورش احساسات لطيف و شاعرانه دخترش نقش مهمي را ایفا کرد و به ديوان اشعار او علاقه فراواني نشان مي داد.

    تحصيلات و سرودن شعر

    پروين از کودکي با مطالعه آشنا شد . خانواده او اهل مطالعه بود و وي مطالب علمي و فرهنگي به ويژه ادبي را از لابه لاي گفت و گوهاي آنان درمي يافت .
    و کم کم ادبیات فارسی و عرب را نزد پدر فرا گرفت. در هشت سالگی به شعر گفتن پرداخت و مخصوصاً با به نظم کشیدن قطعات زیبا و لطیفی که پدرش از کتب خارجی (فرنگی- ترکی و عربی) ترجمه می کرد، طبع . آزمائی می نمود
    در يازده سالگي به ديوان اشعار فردوسي ، نظامي ، مولوي ، ناصرخسرو ، منوچهري ، انوري ، فرخي که همه از شاعران بزرگ و نام آور زبان فارسي به شمار مي آيند ، آشنا بود و از همان کودکي پدرش در زمينه وزن و شيوه هاي يادگيري آن ها با او تمرين مي کرد . پدر گاهي شعري از شاعران قديم به او مي داد تا بر اساس آن ، شعر ديگري بسرايد يا وزن آن را تغيير دهد ، و يا قافيه هاي نو برايش پيدا کند ، همين تمرين ها و تلاش ها زمينه اي شد که با ترتيب قرارگيري کلمات و استفاده از آن ها آشنا شود و در سرودن شعر تجربه بياندوزد.
    شاعران و دانشمنداني مانند استاد علي اکبر دهخدا ، ملک الشعراي بهار ، عباس اقبال آشتياني ، سعيد نفيسي و نصر الله تقوي از دوستان پدر پروين بودند و بعضي از آن ها در يکي از روزهاي هفته در خانه او جمع مي شدند و در زمينه هاي مختلف ادبي بحث و گفتگو مي کردند و هر بار که پروين شعري مي خواند ، اين شاعران بزرگ با علاقه به آن گوش مي دادند و او را تشويق مي کردند.

    ادامه تحصيلات

    در تیر ماه سال ۱۳۰۳ شمسی برابر با ۱۹۲۴میلادی دوره مدرسه دخترانه آمریکایی را که به سرپرستی خانم میس شولر در ایران اداره می شد، با موفقیت به پایان برد.پروین که البته پيش از ورود به مدرسه ، معلومات زيادي داشت در ۱۸ سالگی فارغ التحصيل شد و در تمام دوران تحصيلي ، يکي از شاگردان ممتاز مدرسه بشمار میرفت .

    او به دانستن همه مسائل علاقه غراوان نشان میداد و سعي مي کرد ، در حد توان خود از همه چيز آگاهي پيدا کند.
    پروین در تمام سفرهای پدرش در داخل و خارج کشور با او همسفر بود و به گسترش اطلاعات و کسب تجارب تازه می ‌پرداخت.
    مطالعات پروين در زمينه زبان انگليسي آن قدر پيگير و مستمر بود که مي توانست کتاب ها و داستان هاي مختلفي را به زبان اصلي ان ( انگليسي ) بخواند . مهارت او در اين زبان به حدي رسيد که ۲ سال در مدرسه قبلي خود ادبيات فارسي و انگليسي را تدريس کرد .

    سخنراني در جشن فارغ التحصيلي

    جشن فارغ التحصيلي پروين و هم کلاسیهاي او در خرداد ۱۳۰۳ در مدرسه برپا شد. او در سخنراني خود از وضع نامناسب اجتماعي ، بي سوادي و بي خبري زنان ايران حرف زد. اين سخنراني ، به عنوان اعلاميه اي در زمينه احقاق حقوق زنان در تاريخ معاصر ايران که اکنون به زشت ترین نحو ممکن مورد تهاجم رژیم اسلامی قرار گرفته اهميت زياد دارد .

    نخستين چاپ ديوان اشعار



    پيش از ازدواج ، پدرش با چاپ مجموعه اشعار او مخالف بود و اين کار را با توجه به اوضاع و فرهنگ آن روزگار ، درست نمي دانست ! اما پس از انکه پروين از همسرش جدا شد ، به اين کار رضايت داد !.

    پروین در نوزده تیرماه ۱۳۱۳ با پسر عموی خود ازدواج کرد و چهار ماه پس از عقد به کرمانشاه رفت. شوهر پروین از افسران شهربانی و هنگام وصلت با او رئیس شهربانی کرمانشاه بود. اخلاق نظامی او با روح لطیف و آزاده پروین مغایرت داشت. او که در خانه ‌ای سرشار از مظاهر معنوی و ادبی و به دور از هرگونه آلودگی پرورش یافته بود پس از ازدواج ناگهان به خانه ‌ای وارد شد که یک دم از بساط عیش و نوش خالی نبود طبیعی است همگامی این دو طبع مخالف نمی ‌توانست دیری بپاید و سرانجام این ازدواج ناهمگون به جدایی کشید و پروین پس از دو ماه و نیم اقامت در خانه شوهر، طلاق گرفت !.
    چاپ اثار پروین اعتصامی

    چاپ اول دیوان پروین اعتصامی، به همت پدرش در سال ۱۳۱۴ انتشار یافت. اشعار وی پیش از آنکه بصورت دیوان منتشر شود، در مجلد دوم مجله بهار که به قلم پدرش انتشار می ‌یافت، چاپ می ‌شد. دیوان اشعار پروین اعتصامی شامل ۶۵۰۰ بیت از قصیده ومثنوی و قطعه است، و آراسته به دیباچه ‌ی ملک ‌الشعرای بهار که حاوی نتیجه بررسی و تحقیق او در تعیین ارزش ادبی و ویژگیهای سخن پروین اشت.
    نخستين مجموعه شعر پروين ، حاوي اشعاري بود که او تا پيش از ۳۰ سالگی سروده بود
    مردم استقبال فراواني از اشعار او کردند ، به گونه اي که ديوان او در مدتي کوتاه پس از چاپ ، دست به دست ميان مردم مي چرخيد و بسياري باور نمي کردند که آنها را يک زن سروده است .
    اساتيد معروف آن زمان مانند دهخدا و علامه ي قزويني هر کدام مقاله هايي درباره اشعار او نوشتند و شعر و هنرش را ستودند.

    بعد از حادثه تاثر اور طلاق پروين مدتي هم کتابدار کتابخانه دانشسراي عالي تهران (دانشگاه تربيت معلم کنوني) بود . او کتابداري ساکت و محجوب بود بطوري که بسياري از مراجعه کنندگان به کتابخانه نمي دانستند او همان شاعر بزرگ است .

    تقدیر وزارت فرهنگ و دعوت دربار

    پس از چاپ ديوانش وزارت فرهنگ نيز از او تقدير کرد ، معمولا رسم است که دولت ، دانشمندان و بزرگان علم و ادب را طي برگزاري مراسمي خاص ، مورد ستايش و احترام قرار مي دهد . در چنين مراسمي وزير يا مقامي بالاتر ، مدالي را که نشانه سپاس ، احترام و قدرداني دولت از خدمات علمي و فرهنگي فرد مورد نظر است ، به او اهدا مي کند . وزارت فرهنگ در سال ۱۳۱۵ مدال درجه سه لياقت را به پروين اعتصامي ، اهدا کرد ولي او از پذیرفتن اين مدال خود داری ورزید !.
    روحيه و اعتقادات پروين به گونه اي بود که به خود اجازه نمي داد در هر مکاني حاضر شود . او ترجيح مي داد در تنهايي و سکوت شخصي اش به مطالعه بپردازد و حتی گفته شده که پیشنهاد رضا شاه کبیر ، سر دودمان سلسله پهلوی که خود باعث تجلی چهره تابناک زنان کشور در همه زمینه ها بویژه هنر و ادبیات ایران بعد از قاجار بوده را نیز که از او براي ورود به دربار و تدريس به ملکه و وليعهد وقت دعوت کرده بوده را نپذيرفته است .
    پروین با طبع حساسی که داشت به محیط اطرافش توجهی خاص نشان میداد و تحت تاثیر انان در ۱۵ سالگی بود که درباره ستمگران و ثروتمندان به سرودن شعر پرداخت ! این کلام ملک الشعرای بهار، داوری به حقی است که : "خانم پروین در قطعات خود مهری مادری و لطافت روح خود را از زبان طیور، از زبان مادران فقیر و یا از زبان بیچارگان بیان می کند. گاه مادری دلسوز و غمگسار است و گاه در اسرار زندگی با ملای روم و عطار و جامی سر هم قدمی دارد. خواننده در این قصائد خود را یک باره در عوالم رنگارنگی که به صورت یک عالم مستقل در آمده است حس می کند"

    اشعار پروین را می توان به دو دسته تقسیم کرد. دسته اول که به سبک خراسانی گفته شده و شامل اندرز و نصیحت بوده و بیشتر به اشعار ناصر خسرو شبیه است.  این اشعار بیشتر شامل مضامین اخلاقی و عرفانی است. پروین موضوعات حکمی و اخلاقی را با چنان زبان ساده و شیوایی بیان می ‌کند که خواننده را از هر طبقه تحت تاثیر قرار می دهد. دسته دوم اشعاری که به سبک عراقی گفته شده و بیشتر جنبه داستانی بخصوص از نوع مناظره دارد و این شیوه را که شیوه ‌ی شاعران شمال و غرب ایران بود، احیاء می ‌نماید. این دسته از اشعار پروین که به سبک شعر سعدی نزدیک است؛ شهرت بیشتری دارند. 

    دوران بيماري و مرگ پروين



    پروين اعتصامي ، پس از کسب افتخارات فراوان و درست در زماني که برادرش ابوالفتح اعتصامي ديوانش را براي چاپ دوم آن حاضر مي کرد ناگهان در روز سوم فروردين ۱۳۲۰بستري شد . پزشک معالج او بيماري اش را حصبه تشخيص داده بود ، اما در مداواي او کوتاهي کرد و متاسفانه زمان درمان او گذشت و شبي حال او بسيار بد شد و در بستر مرگ افتاد و در ۱۵ فروردین ۱۳۲۰ هجري شمسي ( شب شانزدهم فروردین ) چشم از جهان فروبست .

    پيکر پاک او را در آرامگاه خانوادگي اش در شهر قم و کنار مزار پدرش که در جوار حضرت معصومه (س) قرار دارد به خاک سپردند .

    بر روی سنگ قبر وی شعری حکاکی شده که از زبان خود او و برای چنین روزهائی سروده شده است !. در برگزیده ئی از ان امده است :

    اين که خاک سيهش بالين است
    اختر چرخ ادب پروين است
    گر چه جز تلخي از ايام نديد
    هر چه خواهي سخنش شيرين است
    صاحب آن همه گفتار امروز
    سائل فاتحه و ياسين است
    آدمي هر چه توانگر باشد
    چون بدين نقطه رسد مسکين است

    No comments: