Weekly Report From Sat. October. 10th. .. 2015

تنـــــه   نـــــزن           טאנה  נאזאן     Tanehnazan












Editor David Fakheri
سردبیر داوید فاخری
עורך דוד פאחרי


    For the important News of the world
    ( in English, Farsi and Hebrew )
    Please visit us every day
    at Facebook under the
    editor's name
    ( David Fakheri داوید فاخری )






    חברים יקרים


    בשל בעיות טכניות וחוסר


    צוות נאות, האתר יהיה

    סגור עד להודעה חדשה



    دوستان عزیز


    به علت نقص فنی و همچنین


    کمبود کادر لازم،


    سایت تا ا اطلاع ثانوی


    تعطیل خواهد بود



    Dear Friends


    Due to technical problems


    and lack of adequate


    staff, The SITE will be


    closed until further notice









    Monday, January 21, 2008

    ستاره سهیل ؟! یا ؟! ستاره کور ؟!؟!. داستان غم انگیز سريالی ضد ايراني در صدا و سيما

    سریال ضد ایرانی در صدا و سیما
    مقاله ئی عبرت انگیز از احمد باطبی
    تهیه و تنظیم : داوید
    برگرفته از

    بیست و دوم ژانویه ۲۰۰۸





    از فرهنگ ایرانی تخت جمشید ، ندای ازادی بشر برخاست و بیانیه ان انتشار یافت و برای همیشه بجای ماند







    پخش سريال "ستاره سهيل" از شبكه اول تلويزيون، مخالفت ‌هايي را از ناحيه مخاطبان و فرهيختگان ايراني به دنبال داشته این سريال داستاني فارسي که در برنامه ریزی‎ سيماي ‏ جمهوري اسلامي جايگزين سريال "خون مردگي" شده ‏است، به ‏جهت پخش در ايام دهه اول ماه محرم از شبكه يک سيماتهيه شده است

    سريال "ستاره سهيل" را امير قويدل به عنوان اولين تجربه در گونه تاريخي كارگرداني كرده و تهيه ‌كنندگي آن را اكبر ‏تحويليان بر عهده داشته است. فيلمنامه اين سريال را که در شش قسمت سي دقيقه ‌يي آماده پخش شده، محمود حسني به ‏نگارش در آورده است. در "ستاره سهيل" که مديريت دوبلاژ آنرا بهرام زند به عهده داشته، بازيگراني چون محمدرضا ‏قديريان، شبنم قلي ‌خاني، بهزاد فراهاني، چنگيز وثوقي، اكبر عبدي، نيكو خردمند، محمد عمراني و ميرطاهر مظلومی به ‏ايفاي نقش پرداخته اند ‎.‏
    آهنگساز "ستاره ‌سهيل" هم فواد حجازي است و براي تيتراژ آن محمد اصفهاني، خوانندگي کرده است. اين مجموعه که از ‏توليدات شبكه جهاني سحر است از روز يک شنبه ۲۳ دي ماه از شبكه يک پخش شد. داستان اين سريال برگرفته از ‏ماجراهاي دوران صدر اسلام است و در سرزمين "يمن" مي گذرد. محوريت داستان با اويس قرني، يكي از اصحاب پيامبر ‏اسلام است كه در آن زمان در سرزمين يمن مي ‌زيسته.
    تاريخ اويس قرني را اين چنين تعريف ميکند ‎ ‎:‏
    ه.ق). اُوَيْس بن عامر بن جَزْء. ( - نسب: قَرَنى، مُرادى، تميمي. لقب: يمانى، عابد. اُويس قرني در يمن متولد شده و جدّ ‏بزرگ او قَرَن (يكي از نوادگان مُراد) است و بني مراد شاخه اي از قبيله بزرگ مَذْحِج به شمار مي رود ، اويس شغلش ‏چوپاني شترهاي قبيله خودش بود. او براي نخستين بار در زمان پيامبر به اسلام ايمان اورد اما به جهت سرپرستي و نگهداری و خدمت به ‏مادر( آن گونه كه از روايات در يافت میشود ) ، محضر پيامبر را ترک نمود. زمان عمر در ‏مراسم حج [در منى] مشاهده گرديد و در همان جا مورد توجه خاص خليفه قرار گرفت. اين ماجرا با اندكي اختلاف، در ‏كتاب هاي اهل سنّت و شيعه روايت شده است. ‏
    ‎ذهبي مي نويسد عمر در (منى) روي منبر ندا كرد: اي اَهل قَرَن ! در اين هنگام بزرگاني برخاستند. خليفه گفت: آيا در ميان ‏شما كسي هست كه نام اش اُوَيس باشد يكي از آنان پاسخ داد: اي اميرمؤمنان! آنكه ياد كردى، ديوانه اي است بيابان گَرد كه ‏نه با كسي اُلفت دارد و نه مي توان با او اُلفت داشت. عمر گفت: همان را مي خواهم . هر گاه او را ديديد سلام پيامبر خداو ‏مرا به اوبرسانید
    اویس گفت : اميرمؤمنان [عمر] مرا معرفي كرد و نامم را آشكارساخت
    ‏‎ خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و سلام تو بر پیامبر باد
    سپس آواره بيابان ها شد و ديگر كسي او را نديد تا آنكه در ايام خلافت علی بازگشت و در نبرد صفّين با او شركت كرد و ‏به شهادت رسيد.‏

    اما روايتي که سازندگان اين سريال از داستان اويس قرني تصوير کرده اند، روايتي است ويژه که باعث بروز اخلافات و ‏موضع گيري هايي جدي شده است. در اين سريال که داستان آن به سال ششم هجري باز مي ‏گردد وضعيت سرزمين يمن به نمايش درآمده كه دولت ساساني، ‏اعراب ساكن يمن را شكنجه مي ‌دهد و با آنها بدرفتاري ميکند. ، همچنين چهره اي وحشي و متجاوز از ايران و ايرانيان آن دوره تاريخي به نمايش گذاشته مي شود.‏




    سربازان مادی و پارسی در حال حفاظت از کاخ اپادانا در تخت جمشید



    محمود حسني، نويسنده فيلمنامه، ايرانيان را مردماني کافر نشان داده و خسرو پرويز را‏ شخصيتي معرفي کرده که خود ‏را خداوند ايران نام گذاشته و ايرانيان نيز خداوندي اش را پذيرفته و او را میپرستند. نويسنده اين سريال با کمک کار ‏گردانش، امير قويدل با تحريف حقيقت يگانه پرستي ايرانيان، سربازهاي هخامنشي را شکنجه گران اعراب و ‏قاتلان مسلمان ها نمايش مي دهد. او مردم سرزمين هاي عرب نشين را [ مسلمان و غير مسلمان ] مردماني مظلوم و ‏رنج ديده از ظلم و ستم ايرانيان جلوه داده و...‏
    ‏حال آنکه متون تاريخي بسياري که حمله اعراب به ايران را روایت کرده اند بر اين قول متفقند که در آن دوران این مهاجمان عرب بودند که به تجاوز و ویرانگری و تخريب اندو خته هاي فرهنگي و تمدن ايراني پرداختند
    اين مجموعه که به نظر مي رسد بيشتر در پي جلب رضايت مخاطب خارجي ساخته شده است تا هموطنان داخل، چهره ‏بسيار مخدوشي از ايرانياني که آئين زردشت را براي خود برگزيده بودند تصویر کرده است،
    البته در چند سال اخیر تلاش حکومت اسلامی
    ‏ ‎ ‎ درراستاي "اسلامي نمودن" تمام و کمال جامعه ايراني بوده است. کمرنگ کردن نماد ها و آيين هاي ملي ‏و سنتي، تلاش براي جايگزيني اعياد مذهبي بجاي اعياد ملي، برگزاري مراسم جشن و سرور در اعياد ديني و ناديده گرفتن ‏جشن هاي ملي و آييني، بيتوجهی در نگهداري و حفظ آثار باستاني و نماد هاي تمدن گذشته ( سد سيوند و نابودي پاسارگاد ‏و... ) و در نهايت گذشتن از نام حقيقي وبه کار گيري عبارت مجهول دوستي براي خليج فارس و... با اين تحريف تاريخ مکتوب ‏و ساخت سريال هاي اينچنيني تماماَ این هدف صورت گرفته که عملا تاريخ تمدن ايران در پشت ظاهر سازي ها محو ‏شود و براي نسل هاي نو، نقطه آغاز تمدن ايران، زمان تجاوز اعراب به خاک ايران معرفي گردد.





    از فرهنگ عرب زراندوزی با تجاوز و غارت ملتها بزور شمشیر بجای ماند و برده و کنیز و بچه فروشی




    آنها کوشيده اند تا این ‏موضوع را در تاريخ جايگزين کنند که اين ظهور اسلام بوده که باعث تحول فکري و فرهنگي جامعه شده است ‏و در صورت عدم ظهور اسلام عقب ماندگي و بي فرهنگي ايران در همان دوره باقي مي ماند.‏
    البته با شناختي که از سياست گزاران کنوني حاکميت ايران وجود دارد غير از اين انتظار نمي رود، اما مايه ‏تاسف اینجاست که با منزوي شدن ايران در جامعه جهاني، به دليل سياست هاي نادرست و افراطي و به موازات آن ظهور ‏ادعا هاي جديد از ناحيه کشور هاي همسايه [ رد قرار داد الجزاير از سوي جلال طالباني، ادعاي کشور هاي عربي در ‏خصوص جزاير سه گانه ، مسئله سهم ايران در درياي خزر و... ] و تهاجم غير منصفانه به تاريخ و تمدن ايراني ‏وتجربياتي نظير فیلم ۳۰۰ چطور کساني همچون امير قويدل براي دریافت امکانات بمنظور ساخت اولين ‏تجربه سريال تلويزيوني خود دست به توليد چنين محصولي [ ستاره سهيل ]) بزنند ؟!. و يا بازيگران با تجربه اي مانند آقاي ‏عبدي، آقاي ارجمند، خانم خردمند، آقاي وثوقي، آقاي فراهاني و...چگونه حاضر به ايفاي نقش در چنين سريالي مي شوند ؟!.‏

    شايد دوران تاريخي استحاله ارزش ها فرا رسيده باشد؛ و شايد از اين پس به جاي جمله غريب و نامانوس "هنر برتر از ‏گوهر آمد پدید «« بهتر باشد که بگوئیم »» گهر برتر از، ادب، انسانيت، مليت، شرف و... آمد ‏پديد ««.‏
    پایان

    ‏.‏

    No comments: