تهیــــه و تنظیم
داوید / تنه نزن
مقاله اول
نگرانی از افزایش آمار روسپیان متأهل در تهران
روزنامه سرمایه در شماره امروز چهارشنبه خود ۲ جولای ۲۰۰۸ گزارش داد که بر اساس نتایج یک تحقیق دانشگاهی، تعداد زنانی ازدواج کرده که در تهران به فحشا کشیده میشوند، نسبت به دختران مجرد بسیار بیشتر است.
این روزنامه به نقل از کاظم رسولزاده طباطبایی کارشناس مسائل زنان در اینباره نوشت: « تحقیقات نشان داده که اکنون روسپیگری در متاهلها بیشتر شده و با رشد سریعی هم مواجه است.»
این استاد دانشگاه که در کنفرانسی به همین منظور سخنرانی میکرد، افزود که پدیده فحشا تعداد بیشماری از زنان جوان را قربانی خود ساخته است.
طباطبایی که سرپرستی یک واحد مطالعاتی درمورد زنان و دختران در معرض خطر فحشا را بر عهده دارد، همچنین گفت: « در دهه ۶۰ و ۷۰، سن روسپیگری بالای ۳۰ سال بود، اما اکنون سن روسپیگری از ۱۵ سال به بالا رسیده است.»
بسا بی گناهان هستند که بی جهت سر زنش می شوند.امام علی ( ع ) . و روسپیان از ان دسته اند !!.
فقر و روسپیگری در تهران (۱ ) .
فقر و روسپیگری در تهران ( ۲ )
به گفته وی انگیزه افرادی که به فحشا کشیده می شوند نیز تغییر کرده است، اگر زمانی زنان فاحشه برای برطرف نمودن نیازهای اساسی خود دست به این کار میزدند اکنون خودفروشی به وسیلهای برای تأمین نیازهای غیرضروری بدل شده است.
روسپیگری در ایران ممنوع است و مجازاتهایی همچون حبس و شلاق برای مرتکبین به آن در نظر گرفته شده است.
به گفته آقای طباطبایی، پدیده روسپیگری پیش از این در غیربومی ها بیشتر بود اما اکنون شیوع این پدیده در طیف بومی و غیربومی برابر شده، بنابراین «دیگر نمیتوانیم این پدیده را با مهاجرت مرتبط بدانیم.»
وی در بخش دیگری از سخنانش با انتقاد از روحانیون بلندپایه و مسئولان مرتبط به این مسئله در کشور گفت: « فقدان نظریه جنسی در ایران اولین چالش در این ارتباط است که برای رفع مشکلات ناشی از آن مسئولان و علما هیچ نظریه جنسیای ارائه ندادهاند.»
به گفته نویسنده یکی دیگر از مقالات شرکت کننده در این کنفرانس، فقر یکی از عوامل اصلی و کلیدی رواج فحشا است.
حسینعلی زاهدیپور یکی از افرادی که در مطالعات آقای طباطبایی با وی همکاری دارد، در این مورد گفت:«۱۱ درصد روسپیان شهر تهران با اطلاع همسرانشان دست به روسپیگری میزنند. این آمار نشان میدهد که نه تنها به مسئله بیکاری زنان بلکه به بیکاری مردان و پیامدهای آن نیز باید توجه بیشتری شود.»
پایان مقاله اول.
مقالــه دوم
طلاق موقت !!!!!.
رنجنامه يك آدم متاهل يا
عاقبــــت ازدواج موقــت
طنــــــز از گــــــــل پسر
ـ آقا، گول خورديم. اشتباه كرديم. همهاش اشتباه بود. اشتباه اندر اشتباه! يك كلمه «ازدواج موقت» به گوشمان خورد، دست و پايمان را گم كرديم.از هول حليم افتاديم توي ديگ! خيال كرديم زرنگيم. گفتيم يك ازدواج موقتي ميكنيم و بعد هم به موقعش راهمان را ميكشيم و ميرويم پي كارمان، اما عجب كور خوانديم! گفتيم، حالا كه ازدواج موقت مورد ملاطفت واقع شده، هم مد روز است و هم نقل مجالس، چرا ما پا پيش نگذاريم؟!.
اين بود كه خيلي راحت دم لاي تله داديم.
در ابتداي امر همه چيز به خوبي ميگذشت. صاحب كلي فاميل شده بوديم، برادر زن موقت، خواهر زن موقت، پدر زن و مادرزن موقت و يك دو جين باجناق موقت! از آنجا كه ما هم با عيال، اياق موقت شده بوديم يك مختصري، همچين، بفهمي نفهمي از اينكه بين بقيه «موقتي» هستيم، عقده خود كم دائم بيني» پيدا كرديم! باجناقها دائم ما را زياد قاتي خودشان نميكردند برادرزنها با شوهر خواهرهاي دائم گفت و شنود و بگو و بخند بيشتري داشتند. هديههايي كه پدرزن و مادرزن براي بنده داماد موقت ميخريدند به اندازه دامادهاي ديگر مايهدار نبود. عيال بنده هم همين مشكل را در خانواده ما داشت و گوشواره و النگوهايي كه دست عروسهاي دائم ميديد و از جانب پدر شوهر و مادر شوهر (يعني پدر و مادر بنده!) به آنها رسيده بود، گير او نميآمد.
اما مشكلات به همين جا ختم نشد. سرانجام اتفاقي پيش آمد كه ما ناچار شديم در امر ازدواج موقت خودمان تجديدنظر كنيم.
داستان از اين قرار بود كه خاله عيال، ما را براي ميهماني شام دعوت كرده بود و ما هم قول مساعد داده بوديم. اما به علت بارش برف شديد، خاله جان تصميم گرفت ميهمانياش را يك هفته به تعويق بيندازد كه ما به او گفتيم، اين كار غيرممكن است چون ما از هفته بعد، ديگر زن و شوهر نيستيم! اين بود كه سرانجام پيشنهاد عيال موقت را براي تبديل عقد به ازدواج دائم پذيرفتيم و به نكاح دائم گردن نهاديم. امور به خوبي و خوشي پيش ميرفت. اما همين كه دوران شيرين ماه عسل تمام شد، عيال يك مرتبه از اين رو به آن رو شد. همه شيرينيها به حنظل بدل شد. كيفيت و كميت ارائه خدمات نامبرده روز به روز تحليل ميرفت و تقليل پيدا ميكرد به گونهاي كه اگر از طرف دولت برايش برگه ارزشيابي پر ميكردند، نه تنها استحقاق ارتقاء به گروه بالاتر را نداشت بلكه بايد چند تا رتبه و گروه هم از او پس ميگرفتند. امروز كار به جايي رسيده كه عصر وقتي از سر كار به خانه برميگرديم حتي براي يك استكان چايي بايد هزار تا التماس كنيم.
از آن طرف قضيه هم، هر چه ميرويم و پول توي خانه ميآوريم، آخر سر يك چيزي هم بدهكار ميشويم. وقتي براي صنار سه شاهي اضافه كاري تا بوق سگ كار ميكنيم و نصفه شب خسته و لنگ لنگان به خانه ميآييم، عيال خيال ميكند كه از مجلس عياشي موقت برگشتهايم! نه كه سابقه ما را دارد!
از مسؤولان تقاضا دارم حالا كه مشكل جوانهاي مجرد را با ازدواج موقت حل كردهاند، يك فكري هم براي من متأهل مادر مرده بكنند! با اين مهريه سنگيني كه عيال در هنگام مراسم عقدكنان به گردن بنده گذاشت، فكر نجات دائم (!) را بايد تا ابد از سرم بيرون كنم. اما آيا نميشود آقايان يك راهي پيدا كنند تا ما بتوانيم اقلاً از مزاياي «طلاق موقت» برخوردار شويم؟!
Weekly Report From Sat. October. 10th. .. 2015
For the important News of the world
( in English, Farsi and Hebrew )
Please visit us every day
editor's name
חברים יקרים
בשל בעיות טכניות וחוסר
צוות נאות, האתר יהיה
סגור עד להודעה חדשה
دوستان عزیز
به علت نقص فنی و همچنین
کمبود کادر لازم،
سایت تا ا اطلاع ثانوی
تعطیل خواهد بود
*********************
Contact, تماس، צרו קשר
No comments:
Post a Comment