Weekly Report From Sat. October. 10th. .. 2015

تنـــــه   نـــــزن           טאנה  נאזאן     Tanehnazan












Editor David Fakheri
سردبیر داوید فاخری
עורך דוד פאחרי


    For the important News of the world
    ( in English, Farsi and Hebrew )
    Please visit us every day
    at Facebook under the
    editor's name
    ( David Fakheri داوید فاخری )






    חברים יקרים


    בשל בעיות טכניות וחוסר


    צוות נאות, האתר יהיה

    סגור עד להודעה חדשה



    دوستان عزیز


    به علت نقص فنی و همچنین


    کمبود کادر لازم،


    سایت تا ا اطلاع ثانوی


    تعطیل خواهد بود



    Dear Friends


    Due to technical problems


    and lack of adequate


    staff, The SITE will be


    closed until further notice









    Thursday, February 14, 2008

    تماشاخانه ئی بنام ایران ! و تماشاچیانی بنام مردم ایران ! . * والنتاین ، روز عشاق * بر همگی مبارک . Happy Valentin's Day to Every body Who is in Love .



    روز والنتین ایرانی ، زیبا و معصوم .




    Natalie Cole and Nat King Cole ,
    * When I Fall In Love *.


    والنتین در نیویورک و والنتین در غزه !.



    برگرفته از




    مقاله ئي از بيژن صف سري‏
    تماشاخانه اي به نام ايران
    تهیه و تنظیم : داوید
    ۱۴ فوریه ۲۰۰۸ روز عشاق



    يکي از مشمئز کننده ترين اعمال عمله سياست اين آب و خاک، يعني هما ن هايي که نانشان در تنوز سياست ‏پخته مي شود، گاها افاضات به دور از عقل و منطقي است که در تمام ۲۹ سال گذشته، چون لق لقه دهان، از ‏صبح تا شام به گوش مردم هميشه در صحنه میخوانند بي آنکه حتي لحظه اي به اين صرافت افتاده باشند که مبادا مستمعين اين چنين حلقه به گوش، وايضا هميشه در صحنه، شايد علاوه بر داشتن يک سر ودو گوش ‏و دوپا ويک زبان سرخ، چيزي ديگري هم به نام عقل در سر داشته باشند.‏

    به شهادت تاريخ همين انقلاب ۵۷ که چند روزي است بيست و نهمين سالگردش را به پايان برده ايم، هنوز ‏مهرسياه جامه گانش بر پيشاني نقشه ي گربه نشان اين آب و خاک، خشک نشده بود که هياتي که معلوم نيست ‏از روز اول وظيفه اش پاک سازي وطن ملت به پرستان بود و يا رد صلاحيت کانديدا هاي بعدي خدمتگزار ‏در مجلس، تاسيس شد و چند سال بعد هم قانون اساسي که حاصل خون شهيدان انقلاب بود ‏اصلاح گرديد و شد، به صد بهانه آنچه امروز با صد پيوندو تبصره و ماده، نه راهي به روي ملت هاج ‏وواج مانده مي ‏گشايد و نه روي خوشي به رو ي تغيير دهندگانش. ،

    الغرض اين دو مهم اولين زنگ اخطار براي انقلابي بود که تا به امروز مهمترين و اساسي ترين آرمانهايش ‏همچنان بر زمين باقي مانده است ، خاصه با همين زنگ خطر بود که از مردم کوچه و بازار که زماني عکس ‏رخ يار در ماه ديده بودند تا عاقلان و خردمنداني که خود را به ناشنوايي مي زدند، بدانند، بازي تمام است، و ‏روز از نو و روزي از نو، به عبارتي بهتر همه به درستي دريافتند که اگر سالي ده بار هم در اين کهنه ديار ‏يکي از پر قدرترترين وپر طمطراق ترين ابزاردمکراسي يک جامعه مدني يعني انتخابات ، بر پا گردد، ‏چيزي جز بياد آوردن آن ضرب و المثل فديمي نيست که، حکم خانه خرس و آب و انگور را دارد و يا بقول ‏زنده ياد سعيد نفيسي که مي گفت: خدواند به ما ايرانيان همچون نياکانمان ذوق مخصوصي براي تماشا ‏کردن داده است و تا چند قرن ديگر هم فرزندانمان سرگرم همين تما شا هستند چرا که وضع جغرافيايي ‏ايران، کشور ما را بهترين تماشاخانه جهان کرده است حال اگر تو نمي پسندي تغيير ده فضا را، نه قضا را.‏

    با آنچه گفته آمد تصور کنيد اين همه قيل و قال بر سر رد صلاحيت کانديدا هاي مجلس هشتم براي چيست آيا ‏غير از آنچه پيش آمده است بايد اتفاق مي افتاد؟ و يا اينکه هر دوره از انتخابات ميزان تعميق ملت را به ‏سنجش مي کشند؟ آن هم ملتي که چند سال پس از انقلاب با اولين زنگ اخطار از خواب غفت بيدار گرديد و با ‏برگزاري چندين و چند انتخابات ديگر آنقدر رآه است که بخوبي در مي يابد تا انتخابات ‏پيش رو نيز هم ، نه تنها غير خودي ها از اصلاح طلب تا نهضت آزدي ها و... راه به قدرت ندارند بلکه ديگر ‏حتي در انتخابات ‏پيش رو نيز هم ، کساني مثل نوه رهبر کبير انقلاب و يارانش بايد گوشه عزلت انتخاب نمايند، پس اين همه هياهو براي ‏چه و براي چه کساني است؟ ‏

    بيادم هست با آغاز ثبت نام کانديدا هاي انتخابات پيش روي، چندين مطلب که همگي حکايت از بي اثر بودن ‏حضور مردم در پاي صندوق هاي را ي داشت نوشته بودم تا اينکه روزي يکي از دوستان اصلاح طلب که ‏از قضاي روزگار امروز از مغضوبين هم مي باشد در یک تماسي تلفني گلايه گونه گفت: چرا در نوشته ‏هايت مردم را به حضور نداشتن در انتخابات تشويق مي کني، آيا انتخابات رياست جمهوري گذشته را ‏فراموش کرده اي؟ ‏

    گفتم: اولا روزنامه نگاري بي نام نشانم که از ۷۰ ميليون نفوس شايد ده الي ۵۰ نفر ایرانی مطلب اين کمترين ‏را بخوانند اما با اين همه به قدر وسع مي کوشم.اما سوال من از شما اين است: که من بعنوان يک شهروند ‏تمايل دارم شما وکيل من و همفکران من در خانه ملت باشيد، آيا اين خواسته ي نابجايي است؟ ‏
    ‏گفت: البته که نه، اما رد صلاحيت مان مي کنند.

    پرسيدم: تا بدانجا که من و همه ي کسانيکه شمارا مي شناسند، مي دانيم که شما نه دزد ويا قاچاقچي ‏هستيد و نه قاتل. ازهمه مهمتر وطن پرست و با سواد و متخصص در رشته اي هستيد که کشور به وجودتان احتياج ‏دارد، پس چرا رد صلاحيت مي شويد؟ ‏

    خنديد و گفت: ما که از پاي نمي نشينيم، اتفاقا قرار است با جمعي ‏از همفکران براي ثبت نام به يکي ازحوزه ‏هاي نام نويسي برويم.

    ‏پرسيدم: با علم به اينکه رد صلاحيت خواهيد شد؟
    گفت: بله. ‏

    خنديدم وگفتم: براي چه؟ ‏
    گفت: براي اينکه بازتاب رد صلاجيتمان به گوش همه جهانيان خواهد رسيد.‏

    گفتم: آيا مگر غير از اين است که براي قتل هايي مثل قتل هاي زنجيره اي، و يا با مرگ يک زن ايراني ‏تبارعکاس در زندان اوين، و يا اعدام جوانان و زدن زنان وکشتن دختران در بازداشتگاهها و بستن فله اي ‏روزنامه ها و بازداشت هاي بي دليل آنها و... و هزاران طومار و ‏بيانيه وهزاران فجاياي ديگر که براي هرکدامشان اعلاميه هاي ريز و درشت به مجامع بين المللي نوشته شد، تغييري در آنچه هنوز مي گذرد، گذاشته ‏است؟ و يا اثري داشته؟ تا براي رد صلاحيت چون شمايي جهاني به تکاپو افتند؟ ... اين است افاضات ارباب ‏سياست ما که با منطقي کودکانه انتظار حمايت مردمي را دارند که بخوبي ميداند آنچه سياسيون مي گويند ‏خواب و خيالي بيش نيست.‏

    امروز آنچه گفته آمد از سياسيون اين کهنه ديار بود که با اين قلم الکن و قلب بيمار به تحرير در آوردم که ‏گويي سياسيون را جز با تعميق مردم، راه ديگري نيست، حال بشنويد از روحانيتي که تا به ياد تاريخ مانده ‏است همواره ملجا و پناهگاهي براي مردم بوده اند. طرفه آنکه اخيرا نامه اي از سوي حضرت آيت آلله اسدالله ‏بيات، به آقايان خاتمي، هاشمي و کروبي نوشته شده است ودر آن استمداد طلبانه هشدار داده است مبادا ‏مقاومت نکردن در برابر رد صلاحيت شدگان، آينده انقلاب و جمهوري اسلامي به خطر افتد والخ...‏

    کاریکاتور از هنرمند برجسته »» نیک اهنگ کوثر ««.

    در آن زمان که سردبير روزنامه صداي عدالت بودم، بيادم هست روزي با چند تن از همکاران به ديدار چند ‏تن ار روحانيون مستقل از حکومت به قم رفته بوديم از جمله به بيت حضرت آيت الله بيات رفته و ساعتي ‏از بياناتشان کسب فيض برديم و در آن جلسه آنچه از ديدار با اين روحاني بي هياهو و روشنفکر دريافتم ، دانستم اين روحاني فارغ از هر قيل و قالي به اصطلاح نان و ماست خود مي خورد و با اندکي از شاگردانش ‏به مباحثه از نوع حوزه ي مشغول است و کاري به امر جاريه کشورنيز ندار حتي اگر هم مرجعي علمی چون ‏آيت الله منتظري را چند خانه دور تر از خانه او در حصر ‏کرده باشند.

    الغرض وقتي نامه حضرت آ... بيات، به آقايان خاتمي، هاشمي و شيخ کروبي را خواندم، نا خود آگاه اين جمله ‏بر زبانم جاري شد که آش آنقدرشور است که آشپز باشي هم به صدا در آمده است، اينکه به آيت ا..اسدالله زنجاني بيات مي گويم آشپز ياشي ‏از اين رو است که حضرت خود از اعضاي موثر بازنگري به قانون اساسي ‏هستند.‏

    بي شک احساس مسئوليت يک روحاني نسبت به آينده يک ملت مسلمان امري طبيعي است اما بشرط آنکه اين ‏خير خواهي از سر تدبير و عالمانه باشد اما استمداد اين روحاني عاليمقام از آقايان خاتمي، هاشمي و شيخ ‏کروبي به دلايل ذيل نشان از بي اطلاعي ايشان از عمق فاجعه ايست که ايشان را به نوشتن چنين نامه اي وا ‏داشته است.‏

    - استمداد از روحاني عاليقدري چون خاتمي که به حق اگر در طول ۲۹ سال گذشته در مجامع بين المللي ‏وجه اي کسب کرده ايم از اوست و تنها روحاني محبوب قلبها مي باشد امااستمداد از چنين عالمی محبوب قلبها نيست محبوب ‏قلبها خطاي محض بیش نیست چرا که خاطره ي بيست ميليون راي به اين روحاني عاليمقام هنوز از يادها ‏محو نگرديده که عاقبت با همه ي نيت خيري که براي اصلاح امور اين آب و خاک داشته است، آنگاه که با ‏فرمان حکومتي روبه رو گرديد، در پاسخ به همه ي چشم انتظاراني که به او دل بسته بودند تنها يک پاسخ ‏داشت، او گفت ک "رئيس جمهور در ايران يک تدارکات چي بيش نيست" . حال اين چه ساده انديشي است ‏که از چنين روحاني . خوش قلب اما... خواسته شود تا مانند اجدادش در راه حق با هر هزينه اي گامي براي ‏ملت بر دارد؟ ‏

    - و اما آيت الله هاشمي که بي شک تاريخ زنده ي انقلاب و از‏ ياران صديق رهبر کبير انقلاب بوده است. او ‏هم امروز به دليل گرداب قدرتي که خود آفريده است، دست و پا مي زند و عقل سليم هرگز از چنين ‏غريقي هرگز طلب ياري نمي کند آنهم عالمي چون حضرت آ...بيات که عمل غير عالمانه اي بيش نيست چرا ‏که هنوز به خاطر داريم در انتخابات رياست جمهوري گذشته وقتي بنا به گفته خود جصرت آ... هاشمي ‏ناجوانمردانه او را از صدر جدول به زير مي کشانندش، تنها دفاعيه اش واگذار کردن متخلفين به خداوند ‏بوده است و قادر به احقاق حق خود نبود، آيا چنين عالمي قادر به احقاق حقوق ديگران خواهد بود؟ ‏

    سومين خطاي روحاني بي جنجال اما روشن ضمیر ما حضرت اسدالله بيات استمداد از آ... کروبي ‏معروف به شیخ اصلاحات است که چرا شايد اين روحاني عالي قدر قم نشين ما ( آ...بيات ) از ياد برده باشند ‏آنگاه در زمان انتخابات رياست جمهوري گذشته را، وقتي شيخ اصلاحات ( کروبي ) در فاصله ا ي کوتاه که ‏به مثابه خواب اصحاب کهف بود از صدر جدول به قعر پرتاپ مي شود تا بدانجا که سراسيمه به بيت رهبري ‏رفته و آنچه حق خود مي دانست به شرط ممهور شدن لبان پر گوي خود مي ستاند و اين سکوت آن انجا معلوم میشود که ناگاه حزبي عظيم ( اعتماد ملي ) با ده ها نماينده ي مجلس ششم و روزنامه اي پر ‏طمطراق با بودجه اي... بر ملا مي شود . توسل و استمداد به اين سه تن آيا حکم به حال خطا رفتن آن عالم ‏بي عمل را نمي ماند؟ ‏

    سخن کوتاه ولی رخصتی دهید تا ان تعبير جالبي که از زمانهاي گذشته در فرهنگ مردم اين کهنه ديارسينه ‏به سينه مانده است حسن ختام این شقشقه قرار دهم که مي گويند: "هر قالبي به مقلوب خويش شبيه تر است « ‏ ‏يعني آناني که در صحنه درگيري هاي سياسي پيروز مي شوند و به عنوان مصلح جامعه قد علم مي کنند، ‏همواره مرتکب اعمالي خواهند شد که آدمي را به ياد تعبير زيباي ان فرزانه ( هانا آرانت) مي اندازد که در ‏باره ي انقلاب کبير فرانسه گفته بود، " هابيل، قابيل را کشت". که از نگاه جامعه شناسي اين تعبير به معناي ‏آن است که مردمي که فرهنگ روابط اجتماعي شان در ساختار کلي با نظام سياسي حاکم، يکي است، هر گاه ‏عليه ظلم حاکمي قيام کنند و به حکومت نشينند جز ادامه ي کارحاکمان پيشين و شايد بدتر از آن، کارديگري ‏نمي توانند انجام دهند آنچنان که تاريخ ما گواه اين ادعا است، نهضت سربداران يکي از مصداق هاي اين ‏اصب مهم جامعه شناسي است چرا نيز عاقبت انها هم راهي رفتند که حاکمان پيش از آنها رفته بودند؛ چرا که امروز ۲۹ سال پس از انقلاب شاهد برآنيم که حتا روحانيت هم نيز، که پس از خود علمدار اين نهضت ‏بوده است، به اين اصل مهم اما اجتناب ناپذیر از علم جامعه شناسي گرفتار آمده اند و به راهي مي روند که ‏پيش از اين گذشتگان رفته اند.‏

    چه نيکو سخني دارد فرزانه ار ياد رفته ما سعيد نفيسي که گفته بود ايرانيان به دليل ظلم پذيري که همچون ‏وراثت نحس که از اجداد " به ارث برده اند تماشاچياني خوبي هستند،
    . زيرا ايران خود تماشا خانه اي بيش ‏نيست."‏

    No comments: