در بخش فارسی امشب :
تفسیر سیاسی / ، ایا احزاب دموکرات و جمهوریخواه به این نتیجه رسیده اند که حل اختلافهای انان با جمهوری اسلامی از طریق صلح اتفاق نخواهد افتاد ؟!!. داوید
تکلیف زنی که شوهرش بیش از ۶ ماه با او همخوابگی نکند در اسلام گل محمدی ایرانی!!.میس زالزالک
گروه بادر ماینهوف"، تروریستهای چپ سرگردان در تندباد خشونت / رادیو زمانه.
تکلیف زنی که شوهرش بیش از ۶ ماه با او همخوابگی نکند در اسلام گل محمدی ایرانی!!.میس زالزالک
گروه بادر ماینهوف"، تروریستهای چپ سرگردان در تندباد خشونت / رادیو زمانه.
در بخش انگلیسی English section :
دانشجوئی اطریشی رد پای یک جنایتکار المان نازی را بدست اورده است!.
Austrian student tracks down Nazi war criminal!.
Austrian student tracks down Nazi war criminal!.
و در بخش عبری ובעברית
چگونه با کمک گیاهان شفابخش با بیماریهای زمستانی ، سرماخوردگی ، زکام و سرفه مبارزه کنیم ؟!.
צמחי מרפא
צינון, שפעת ושיעול: להבריא טבעי בלי תרופות!.
تهیه ، تنظیم و تفسیر
داوید فاخری/تنه نزن
Daveed Fakheri
ایا احزاب دموکرات و جمهوریخواه به این نتیجه رسیده اند که حل اختلافهای انان با جمهوری اسلامی از طریق صلح اتفاق نخواهد افتاد ؟!!. امیدواریم که نه!!.
سرانجام تکلیف انتخابات امریکا توسط جمهوری اسلامی تعیین شد و کاندیداهای امریکائی بعد از شنیدن تهدیدات مستقیم و کاملأ واضحانه رئیس مجلس اسلامی و فرمانده نیروهای بسیج بر علیه امریکا دیگر به این نتیجه رسیده اند که قول بیخودی خروج ازعراق و عدم حمله به کشور بدبخت و اشغال شده ما ایران را به رأی دهندگان امریکائی ندهند !!.
اقای لاریجانی رئیس مجلس اسلامی و قبل از او سردار همدانی در سخنانی که ابراز داشته اند پیش زمینه های زنده کردن خاطرات سیاه یازدهم سپتامبر ، در ذهن ۱۰۰٪ شهروندان امریکائی را چنین فراهم اورده اند که یازدهم سپتامبر اینده توسط نیروهای شهادت طلب دست پرورده جمهوری اسلامی انجام خواهد شد !. این هدیه ارزشمندی بود و همچنان خواهد ماند از عقب افتاده گان ذهنی جمهوری گل محمدی اسلامی که در سینی طلا تقدیم هر دو حزب برگزیده امریکائی گردید تا با نشان دادن ان به صلحدوستان ان کشور زمینه را برای اقامت طولانی تر نیروهای چند ملیتی به رهبری امریکا در منطقه را موجه کند !.
هر دو تهدیدات جمهوری اسلامی ، استفاده از شهادت طلبان و تسلیح نیروهای ازادی بخش در منطقه تصور قاطعانه حمله مجدد به ان کشور از جانب شناخته شده ترین مصیبت تروریستی کنونی در جهان یعنی جمهوری گل محمدی اسلامی را به واقعیتی غیر قابل انکار تبدیل ساخته است !. این تهدیدات احمقانه سیاسی و بی پایه و مالیخولیائي سران کشور که تقدیم افکار عمومی جهان بخصوص امریکائیهای لیبرال و دموکرات و صلحجو قرار داده شد بی شک انان را مجبور به دوباره اندیشی در مورد انتخاب راههای صلح امیز با دیوانگانی را میکند که علنأ انان را بصورت شناخته شده وحشتناکی مانند وقایع یازدهم سپتامبر تهدید به نابودی میکنند !. و در کنار تمام این مصائب عمدی که توسط رژیم بی فکر و اندیشه جمهوری اسلامی بر مملکت اورده میشود ، انان با اینکار خود برگ برنده قاطعی را هم در اختیار نئوکانهای جمهوریخواه امریکائي و طرفداران انان در اروپا و اسرائیل قرار دادند تا انچه را که از عراق شروع کرده و اکنون انرا بسوریه کشانده اند به ایران اشغالی و ناتوان ختمش دهند !!.
به گزارش شروین امیدوار از سایت « روز ان لاین » علي لاريجاني روز چهارشنبه به امريکا در خصوص عمليات اخير نيروهاي نظاميش در خاک سوريه هشدار داد و گفت "امريکا خود را روي مينهاي مجاهدين شهادتطلب نيندازد."
اين تهديد رئيس مجلس هشتم تنها دو روز پس از آن صورت گرفت که اظهارات حسين همداني قائم مقام فرماندهي بسيج در خصوص تامين سلاح ارتش هاي آزادي بخش منطقه از سوي جمهوري اسلامي بازتاب وسيعي در رسانه هاي بين المللي داشت.
به گزارش خبرگزاري هاي "ايسنا" و "فارس"، علي لاريجاني با گذشت ۳ روز از انجام عمليات نظامي نيروهاي آمريکايي در خاک سوريه، که به کشته شدن شهروندان غيرنظامي انجاميد، اعتراض ديپلماتيک دولت سوريه در اين خصوص را ناکافي دانست، و ضمن تروريستي خواندن عمليات نيروهاي امريکايي، گفت "علاج اين حملات تروريستي در تذكرات سياسي و شكايات ديپلماتيك نيست."
رئيس مجلس هشتم که در هفته هاي اخير ضمن انجام سفرهاي خارجي بر حجم اظهارات ديپلماتيک خود افزوده، و نقش جديدي در سياست خارجي را براي خود جستجو مي کند، در جلسه علني چهارشنبه مجلس ضمن تجليل از حسين فهميده که از او به عنوان "راهنماي ملت در حرکت شهادت طلبانه" ياد، گفت "نسل جديد جوانان بيدار در بلاد اسلامي امروز توانسته است سلطهگري يكجانبه آمريكا و صهيونيست را به شكست كشانده و آنها را به عقبنشيني وادار كند."
لاريجاني همچنين با اشاره به حمله امريكا به خاك سوريه در چند روز، و عمليات نظامي امريکا در پاکستان که به عنوان عمليات ضد تروريستي صورت گرفت، گفت: "در طي دو ماه اخير آمريكا چندين بار به كشور اسلامي پاكستان به بهانه مبارزه با تروريسم حمله كرده و زنان، كودكان و مردان بيدفاع اين كشور را به خاك و خون كشيده و امروز اين حركت را در مورد كشور اسلامي سوريه نيز تكرار كرده است."
رئيس مجلس هشتم "اين اقدامات يك ماجراجويي جديد در منطقه" توصيف کرد و هشدار داد "عواقب آن در هدايت آمريكا نخواهد بود."
در حالي که مقام هاي دولت سوريه ضمن اعتراض ديپلماتيک به امريکا، طي نامه اي اعتراضي به شوراي امنيت خواستار آن شده اند شوراي امنيت اين مسئوليت را بپذيرد كه از تکرار چنين رويدادي و نقض خطرناك معاهدات بينالمللي جلوگيري کند ،
با اين حال علي لاريجاني رئيس مجلس شوراي اسلامي در تهران اظها داشت که "علاج اين حملات تروريستي در تذكرات سياسي و شكايات ديپلماتيك نيست و سبك و سياق رفتاري آمريكا در چنين تجاوزاتي صرفا با پاسخ محكم و غيرقابل تصور به آنان قابل جلوگيري است."
لاريجاني حتي در تشريح جزئيات پاسخي که به نظر وي بايد به امريکا داده شود بر انجام عمليات شهادت طلبانه تاکيد کرد و گفت که بايد به "همان شيوهاي كه شهيد فهميده بنيان نهاد و حزب الله لبنان" پاسخ امريکا را داد.
لاريجاني در عين حال نداشتن نيروهي شهادت طلب را ضعف امريکا و اسرائيل توصيف کرد و افزود: "نقطه ضعف آمريكا و صهيونيست جهاني در نداشتن نيروي مجاهد و شهادت طلب است."
وي که همزمان با رياست مجلس، نمايندگي ولي فقيه در شوراي عالي امنيت ملي جمهوري اسلامي را نيز بر عهده دارد، با اشاره به تجربيات نظامي در دهههاي اخير اظهار داشت: "اين تجربيات نشان داده است كه قدرت نظامي در داشتن ادوات پيشرفته نيست، بلكه بر قدرت و سبك مبتني بر ارادههاي قوي استوار است."
لاريجاني که به صراحت سخن مي گفت، منظور خود از سبک و اراده قوي را نيز به طور شفاف بيان کرد. و ي وي با تاکيد براينکه "امريکا تصور نكند كه اين اقدامات يك بازيگوشي بيهزينه است"، گفت "امريكا بايد مراقب باشد كه پيكر حجيم خود را روي مينهاي مجاهدين شهادتطلب نيندازد."
سردار همداني تهديد خود را پس گرفت
این قیافه لولو وش و بچه ترسان سردار « همدانی و هیچ ندانی » است که با اعتراف بر تسلیح مخالفان دولتها در منطقه توسط کشورش مهر تأئید بی نتیجه بودن مذاکرات صلح با ایران را بر پیشانی انتخابات امریکا نقش داد.
تهديد و هشدار رئيس مجلس هشتم به امريکا در روزي صورت گرفت که سردار حسين همداني قائم مقام فرماندهي بسيج مجبور شد اظهارات قبلي خود در مورد تامين سلاح گروه هاي طرفدار جمهوري اسلامي در منطقه را تکذيب کند.
همداني پنج شنبه هفته گذشته طي سخناني در شهر همدان گفته بود که جمهوري اسلامي تامين کننده تسليحات "ارتش هاي آزادي بخش منطقه" است.
سردار همداني در حالي که قصد تجليل از "نوآوري و ابتکار در بخش تسليحات نظامي" در داخل ايران را داشت، گفته بود: "امروز، نه تنها نيروهاي مسلح ما خودکفا شده اند، بلکه ارتش هاي آزادي بخش منطقه نيز بخشي از تسليحات خود را به وسيله ما تأمين مي کنند."
وي نيز به مانند لاريجاني عمليات شهادت طلبانه را از روش هاي جنگي نيروهاي تحت امر خود ذکر کرده، و گفته بود "بسيجيان ما متراكم از انرژي هستهاي هستند كه اگر منفجر شود مقاومت جانانهاي را در مقابل متجاوزان به منصه ظهور ميرسانند."
بازتاب گسترده اظهارات اين فرمانده ارشد سپاه پاسداران در رسانه هاي بين المللي تا حدي بود که سردار حسين همداني روز چهارشنبه چنين اظهاراتي را تکذيب و رسانه هاي بين المللي را متهم کرد که "براي جلوگيري از صدور پيام انقلاب مدام جوسازي ميكنند." حسين همداني همچنين برخلاف اظهارات قبلي خود گفت "گروههايي با عنوان ارتشهاي آزادي بخش در منطقه وجود ندارند، و غربيها تلاش ميكنند با استفاده از اخبار دروغين اينچنيني، علاوه بر اينكه خوراك تبليغاتي براي پيروزي جنگ طلبان در انتخابات آتي آمريكا فراهم كنند، ملتهاي منطقه را از ايران بترسانند تا منافعي كه در اين كشورها دارند، حفظ شود."
اظهارات اين فرمانده نظامي اولين بار در سپاه نيوز ارگان اينترنتي روابط عمومي سپاه پاسداران منعکس شده بود اما پس از بازتاب هاي گسترده حذف شد وقتی که دیگر انتشار ان کار خودش را کرده بود.
تلافی خیانت
پلیس المان و برخورد با گروه بادر ماینهوف ( صحنه ئی از فیلم ).
همسن و سالهای ما گروه بادر ماینهوف را که در دهه های ۶۰ و ۷۰ میلادی با همتایان ایتالیائی و اسپانیائی و
ژاپنی و فلسطینی خود که با برخورداری از پشتیبانی روسیه و المان شرقی و چین و کره شمالی و لیبی و کوبا و لبنان و سوریه و .... چگونه دنیا را به اتش کشیده بودند ، خوب بخاطر دارند !. یکی از مشهورترین عملیات انان همکاری با تروریستهای فلسطینی در ربودن هواپیمای ارفرانس در اسمان یونان در سال ۱۹۷۶ با مسافران و هدایت ان به فرودگاه انتبه بود که بکشته شدن دو تن از اعضای ان همراه با پنج فلسطینی توسط کماندوهای ویژه اسرائیلی در حین عملیات ازاد سازی گروگانها انجامید !. اکنون همانطور که در گزارش زیر که در رادیو زمانه امده ملاحظه میکنید ، فیلمی در مورد مؤسس ان سازمان و گسترش تدریجی ان در دنیا در المان تهیه گردیده که انرا برای شرکت در مبارزات کسب جوائز اسکار در رشته فیلمهای خارجی از طرف المان پیشنهاد گردیده است !.
فیلم سینمایی "گروه بادر ماینهوف" که به تازگی در آلمان به روی پرده عمومی آمده، سروصدای زیادی به پا کرده است.
جبههگیری موافقان و مخالفان فیلم در بسیاری موارد از بحث نظری درباره قوت و ضعف فیلم فراتر میرود، و نشان میدهد که گفتگو درباره یکی از مقاطع مهم تاریخ معاصر آلمان هنوز پایان نگرفته است.
در شرایطی که جهان با موج تازهای از تروریسم و خشونت کور روبروست، فیلم به یاد میآورد که تنها سی سال پیش جامعه آلمان با چنین آفتی روبرو بوده، و تا امروز از برخورد تحلیلی و منطقی با آن پرهیز کرده است.
'قهر انقلابی در برابر خشونت ارتجاع'
در اواخر دهه ۱۹۶۰ در کشورهای اروپای غربی رشتهای از اعتراضات دانشجویی به راه افتاد که در بسیاری موارد، به درگیریهای خشونتبار میان جوانان مبارز و مأموران حکومت کشید.
برخی از جوانان که از فشار دستگاههای انتظامی به خشم آمده بودند، به این ایده گرایش یافتند که مبارزان باید با توسل به "قهر انقلابی" در برابر "خشونت دستگاه سرکوب" مقاومت کنند. جنبش اعتراضی که با تظاهرات و فعالیتهای مسالمتآمیز شروع شده بود، به مسیر افراط و تندروی افتاد.
دیدار محمد رضا شاه پهلوی از آلمان، نقطه عطف مهمی در تاریخ مبارزات دانشجویی آلمان به شمار میرود. با حمله چماقدارانی که گفته میشد "سفارت شاهنشاهی" در آلمان آنها را بسیج کرده است، تظاهرات به خشونت کشیده شد و جوانی به نام بنو اونه زورگ با تیراندازی پلیس به قتل رسید. فیلم این صحنهها را با دقت فراوان بازسازی میکند.
در آلمان به ویژه پس از تیراندازی به رودی دوچکه، رهبر مبارزات دانشجویی، اقلیت کوچکی از دانشجویان دست به سلاح بردند و خود را "چریک شهری" خواندند. با اتحاد دو گروهک به رهبری اولریکه ماینهوف و آندرئاس بادر، سازمانی تروریستی به نام "فراکسیون ارتش سرخ" (راف) پدید آمد که تا پایان دهه ۱۹۷۰ کشور را در وحشت و هراس فرو برد.
مرجع اصلی فیلم "گروه بادر ماینهوف" کتاب معروفی از اشتفان آوست، روزنامهنگار و پژوهشگر آلمانی است که سرگذشت "راف" را با دقت دنبال کرده است. فیلم به پیروی از کتاب، تلاش دارد سرگذشت "تروریسم آلمانی" را از زمان پیدایش این جریان در اواخر دهه ۱۹۶۰ تا نابودی آن در اواخر دهه ۱۹۷۰ بازگو کند.
اشتفان آوست در کتاب خود بر پایه اسناد و گواهان فراوان، روند گرایش چپگرایان افراطی آلمان را به ایدههای خشونتآمیز نشان میدهد و اقدامات تروریستی "راف" را تا پایان فاجعهبار آن تشریح میکند.
یک فیلم در برابر دو راه
برند آیشینگر چهره موفق و سرشناس سینمای آلمان تهیهکننده این فیلم است، که پیش از این، فیلمهای زیادی از جمله فیلم پرفروش "سقوط" را تهیه کرده است.
کمابیش مانند فیلم "سقوط" که آخرین روزهای زندگی آدولف هیتلر، رهبر نازیان را بازسازی میکند، در این فیلم نیز تلاش شده است، فرازهای برجسته یک تشکیلات تروریستی با دقت تمام بازسازی شود. تنها اشکال در این است که برخلاف مورد هیتلر، جامعه آلمان به ماجرای "راف" همچنان با حساسیت فراوان نگاه میکند و آن را هنوز به حافظه تاریخی نسپرده است. واکنشهای تند در برابر فیلم را باید در این چارچوب ارزیابی کرد.
اولی ادل کارگردان فیلم خود در جوانی در اعتراضات دانشجویی شرکت داشته است. ادل به گفته خودش، بر آن بوده که فیلمی بیطرفانه بسازد و سیر حوادث را به گونهای نمایش دهد که برای نسل جوان، که از آن دوران پراضطراب فاصله گرفته اما امروزه با نمونههای دیگری از تروریسم روبروست، قابل فهم باشد.
فیلم بیش از هر چیز به روایت تصویری رویدادها تکیه کرده، و به عمد از داوری اخلاقی درباره تروریستها فاصله گرفته است. اما ایراد مهمتر فیلم آنست که برای شناخت علتها و انگیزههای تروریسم کمترین کمکی به تماشاگر نمیکند.
این نارسایی را بیش از هر چیز باید در سرگردانی فیلم میان دو نوع بیان یا دو سبک روایت دید که کارگردان نتوانسته راه خود را میان آنها انتخاب کند یا در فیلم تعادلی مناسب میان آنها برقرار سازد:
راه اول تصویرسازی تاریخچه "راف" و ارائه یک فیلم نیمه مستند از سرگذشت آن است؛ گزارشی تصویری از فعالیتهای "راف"، بازسازی دقیق صحنهها و رویدادها در کنار گفتگو با عاملان و گواهان و بازماندگان این جریان احتمالا میتوانست روشن کند که چرا گروهی از جوانان جامعهای مرفه و پیشرفته به ماجراجوییهای جنونآمیز و خشونتبار کشیده شدند.
راه دوم داستانگویی است، یعنی تدارک بافتی دراماتیک با گرتهبرداری از سرنوشتهای فردی و انگیزههای شخصی. این راه طبعا از دقت "وقایعنمایی" فیلم میکاهد، اما در عوض دست فیلمساز را در کاوش شخصیتها و تحلیل انگیزههای شخصی و روانی آنها باز میکند.
فیلم نمونههایی از این رویکرد را به صورتی خام ارائه داده است: روابط پرتنش بادر با اطرافیانش، رفتار عصبی و تیپ ماجراجوی او... یا در شخصیتی که با ظرافت بیشتر از اولریکه ماینهوف ارائه شده است: مادر دو فرزند، روشنفکر و روزنامهنگاری برجسته که با تصمیمی ناگهانی کار و زندگی را رها میکند، و از "پنجره زندگی عادی" به درون مبارزات تروریستی میجهد.
در اولین پلان فیلم اولریکه ماینهوف را میبینیم که با همسر و دو دخترش برای گذراندن تعطیلات به ساحل دریا آمده است. او در مجلهای خبر دیدار شاه از آلمان را میخواند و بر آن میشود که نامهای سرگشاده به "شهبانو فرح دیبا" بنویسد و او را از فقر و تیرهروزی مردم ایران باخبر کند. در پلانهای بعدی میبینیم که این زن روشنفکر با موج رویدادها غوطه میخورد و کمابیش بیاختیار به دنبال حوادث کشیده میشود.
اما پیش از آنکه خود فیلم به پایان برسد، ظرفیت این خط روایی ته میکشد. با دستگیری و سپس خودکشی ماینهوف در زندان، فیلم قهرمان اصلی خود را از دست میدهد. از این به بعد، فیلم به بازگویی وقایع میپردازد و با نگاهی کمابیش سرسری تنها به نقل حوادث تا نابودی کامل "راف" اکتفا میکند.
در بخش پایانی که نسل دوم و سوم تروریستها به میدان میآیند، هدف فیلم مقصور به پرورش این ایده است که خشونت یک نیرو یا افزار ساده نیست، بلکه در سیر خود هر دم نیروی بیشتری میگیرد؛ به دینامیسمی درونی مجهز میشود و به صورت گردونهای خودکار به جریان میافتد. این نیروی نامعقول نه تنها از اراده عاملان بیرون میرود، بلکه سرنوشت آنها را به دست میگیرد و به دنبال خود میکشد.
فیلم "گروه بادر ماینهوف" بیگمان از یک نظر اثری قابلتحسین است: فیلم بدون هراس از پیشداوریهای رایج یا جبههگیریهای چپ و راست، در برخورد با گذشته و شکستن سکوت شهامت نشان میدهد.
این فیلم در مراسم آینده اسکار از سوی آلمان برای جایزه بهترین فیلم غیرانگلیسیزبان نامزد شده است.
انگلیسی English
Austrian student tracks down Nazi war criminal
As part of research on Burgenland massacre of Jews during WWII, political science student Andreas Forster traces 89-year-old former SS member to western Germany. In video interview, man denies involvement; student files complaint, investigation launched against man
Eldad Beck
Published: 10.31.08, 14:18 / Israel Jewish Scene
Adolf Hitler with Nazi officers
An Austrian student has tracked down a Nazi war criminal that took part in the massacre of dozens of Jewish slave laborers and has been living in Germany undisturbed until now.
In the last months of WWII, the Nazis enslaved tens of thousands of Hungarian Jews and put them to work building a fort to stop the Red Army from entering the Austrian town of Burgenland that borders Hungary. After realizing that they could not stop the Russian troops, the SS men began killing off all the Jewish workers.
Manhunt
Wiesenthal Center releases list of most wanted Nazis / Associated Press
Mauthausen camp's doctor Aribert Heim tops list of notorious suspects; Demjanjuk comes second Full story
Andreas Forster, a 28-year-old university student in the final year of his political science degree at the Viennese Institute for Political Science, was researching one of the men to take part in the massacre.
Federal Archive in Berlin Photo- AP
According to his research, a group of Hitler Youth members passed on several dozens of Jewish slave laborers to three SS members, who killed them with firearms. Immediately after the war the members of the Hitler Youth organization were put on trial in Vienna, however, despite their identity being known, the SS members were never tried.
As part of his research, Forster asked the Federal Archive in Berlin for copies of files on the man he was looking for, and located the 89-year-old fugitive living in the Ruhr area in western Germany. Forster discovered that the man had changed the spelling of his name after the war.
Forster's lecturer Dr. Walter Manoschek, an expert in the field of the persecution of the Jews in Austria in WWII confronted the former Nazi at his home and videotaped the interview, but the former Nazi denied any involvement in the killings.
"I got the feeling he kept checking exactly what I know so he could prepare himself for legal proceedings," Manoschek said. Manoschek and Forster filed a complaint against the man at the German complaints bureau in Dortmund, and an investigation was open.
عبری עברית
צמחי מרפא.
צמחי מרפא
צינון, שפעת ושיעול: להבריא טבעי בלי תרופות!.
تهیه ، تنظیم و تفسیر
داوید فاخری/تنه نزن
Daveed Fakheri
ایا احزاب دموکرات و جمهوریخواه به این نتیجه رسیده اند که حل اختلافهای انان با جمهوری اسلامی از طریق صلح اتفاق نخواهد افتاد ؟!!. امیدواریم که نه!!.
سرانجام تکلیف انتخابات امریکا توسط جمهوری اسلامی تعیین شد و کاندیداهای امریکائی بعد از شنیدن تهدیدات مستقیم و کاملأ واضحانه رئیس مجلس اسلامی و فرمانده نیروهای بسیج بر علیه امریکا دیگر به این نتیجه رسیده اند که قول بیخودی خروج ازعراق و عدم حمله به کشور بدبخت و اشغال شده ما ایران را به رأی دهندگان امریکائی ندهند !!.
اقای لاریجانی رئیس مجلس اسلامی و قبل از او سردار همدانی در سخنانی که ابراز داشته اند پیش زمینه های زنده کردن خاطرات سیاه یازدهم سپتامبر ، در ذهن ۱۰۰٪ شهروندان امریکائی را چنین فراهم اورده اند که یازدهم سپتامبر اینده توسط نیروهای شهادت طلب دست پرورده جمهوری اسلامی انجام خواهد شد !. این هدیه ارزشمندی بود و همچنان خواهد ماند از عقب افتاده گان ذهنی جمهوری گل محمدی اسلامی که در سینی طلا تقدیم هر دو حزب برگزیده امریکائی گردید تا با نشان دادن ان به صلحدوستان ان کشور زمینه را برای اقامت طولانی تر نیروهای چند ملیتی به رهبری امریکا در منطقه را موجه کند !.
هر دو تهدیدات جمهوری اسلامی ، استفاده از شهادت طلبان و تسلیح نیروهای ازادی بخش در منطقه تصور قاطعانه حمله مجدد به ان کشور از جانب شناخته شده ترین مصیبت تروریستی کنونی در جهان یعنی جمهوری گل محمدی اسلامی را به واقعیتی غیر قابل انکار تبدیل ساخته است !. این تهدیدات احمقانه سیاسی و بی پایه و مالیخولیائي سران کشور که تقدیم افکار عمومی جهان بخصوص امریکائیهای لیبرال و دموکرات و صلحجو قرار داده شد بی شک انان را مجبور به دوباره اندیشی در مورد انتخاب راههای صلح امیز با دیوانگانی را میکند که علنأ انان را بصورت شناخته شده وحشتناکی مانند وقایع یازدهم سپتامبر تهدید به نابودی میکنند !. و در کنار تمام این مصائب عمدی که توسط رژیم بی فکر و اندیشه جمهوری اسلامی بر مملکت اورده میشود ، انان با اینکار خود برگ برنده قاطعی را هم در اختیار نئوکانهای جمهوریخواه امریکائي و طرفداران انان در اروپا و اسرائیل قرار دادند تا انچه را که از عراق شروع کرده و اکنون انرا بسوریه کشانده اند به ایران اشغالی و ناتوان ختمش دهند !!.
به گزارش شروین امیدوار از سایت « روز ان لاین » علي لاريجاني روز چهارشنبه به امريکا در خصوص عمليات اخير نيروهاي نظاميش در خاک سوريه هشدار داد و گفت "امريکا خود را روي مينهاي مجاهدين شهادتطلب نيندازد."
اين تهديد رئيس مجلس هشتم تنها دو روز پس از آن صورت گرفت که اظهارات حسين همداني قائم مقام فرماندهي بسيج در خصوص تامين سلاح ارتش هاي آزادي بخش منطقه از سوي جمهوري اسلامي بازتاب وسيعي در رسانه هاي بين المللي داشت.
به گزارش خبرگزاري هاي "ايسنا" و "فارس"، علي لاريجاني با گذشت ۳ روز از انجام عمليات نظامي نيروهاي آمريکايي در خاک سوريه، که به کشته شدن شهروندان غيرنظامي انجاميد، اعتراض ديپلماتيک دولت سوريه در اين خصوص را ناکافي دانست، و ضمن تروريستي خواندن عمليات نيروهاي امريکايي، گفت "علاج اين حملات تروريستي در تذكرات سياسي و شكايات ديپلماتيك نيست."
رئيس مجلس هشتم که در هفته هاي اخير ضمن انجام سفرهاي خارجي بر حجم اظهارات ديپلماتيک خود افزوده، و نقش جديدي در سياست خارجي را براي خود جستجو مي کند، در جلسه علني چهارشنبه مجلس ضمن تجليل از حسين فهميده که از او به عنوان "راهنماي ملت در حرکت شهادت طلبانه" ياد، گفت "نسل جديد جوانان بيدار در بلاد اسلامي امروز توانسته است سلطهگري يكجانبه آمريكا و صهيونيست را به شكست كشانده و آنها را به عقبنشيني وادار كند."
لاريجاني همچنين با اشاره به حمله امريكا به خاك سوريه در چند روز، و عمليات نظامي امريکا در پاکستان که به عنوان عمليات ضد تروريستي صورت گرفت، گفت: "در طي دو ماه اخير آمريكا چندين بار به كشور اسلامي پاكستان به بهانه مبارزه با تروريسم حمله كرده و زنان، كودكان و مردان بيدفاع اين كشور را به خاك و خون كشيده و امروز اين حركت را در مورد كشور اسلامي سوريه نيز تكرار كرده است."
رئيس مجلس هشتم "اين اقدامات يك ماجراجويي جديد در منطقه" توصيف کرد و هشدار داد "عواقب آن در هدايت آمريكا نخواهد بود."
در حالي که مقام هاي دولت سوريه ضمن اعتراض ديپلماتيک به امريکا، طي نامه اي اعتراضي به شوراي امنيت خواستار آن شده اند شوراي امنيت اين مسئوليت را بپذيرد كه از تکرار چنين رويدادي و نقض خطرناك معاهدات بينالمللي جلوگيري کند ،
با اين حال علي لاريجاني رئيس مجلس شوراي اسلامي در تهران اظها داشت که "علاج اين حملات تروريستي در تذكرات سياسي و شكايات ديپلماتيك نيست و سبك و سياق رفتاري آمريكا در چنين تجاوزاتي صرفا با پاسخ محكم و غيرقابل تصور به آنان قابل جلوگيري است."
لاريجاني حتي در تشريح جزئيات پاسخي که به نظر وي بايد به امريکا داده شود بر انجام عمليات شهادت طلبانه تاکيد کرد و گفت که بايد به "همان شيوهاي كه شهيد فهميده بنيان نهاد و حزب الله لبنان" پاسخ امريکا را داد.
لاريجاني در عين حال نداشتن نيروهي شهادت طلب را ضعف امريکا و اسرائيل توصيف کرد و افزود: "نقطه ضعف آمريكا و صهيونيست جهاني در نداشتن نيروي مجاهد و شهادت طلب است."
وي که همزمان با رياست مجلس، نمايندگي ولي فقيه در شوراي عالي امنيت ملي جمهوري اسلامي را نيز بر عهده دارد، با اشاره به تجربيات نظامي در دهههاي اخير اظهار داشت: "اين تجربيات نشان داده است كه قدرت نظامي در داشتن ادوات پيشرفته نيست، بلكه بر قدرت و سبك مبتني بر ارادههاي قوي استوار است."
لاريجاني که به صراحت سخن مي گفت، منظور خود از سبک و اراده قوي را نيز به طور شفاف بيان کرد. و ي وي با تاکيد براينکه "امريکا تصور نكند كه اين اقدامات يك بازيگوشي بيهزينه است"، گفت "امريكا بايد مراقب باشد كه پيكر حجيم خود را روي مينهاي مجاهدين شهادتطلب نيندازد."
سردار همداني تهديد خود را پس گرفت
این قیافه لولو وش و بچه ترسان سردار « همدانی و هیچ ندانی » است که با اعتراف بر تسلیح مخالفان دولتها در منطقه توسط کشورش مهر تأئید بی نتیجه بودن مذاکرات صلح با ایران را بر پیشانی انتخابات امریکا نقش داد.
تهديد و هشدار رئيس مجلس هشتم به امريکا در روزي صورت گرفت که سردار حسين همداني قائم مقام فرماندهي بسيج مجبور شد اظهارات قبلي خود در مورد تامين سلاح گروه هاي طرفدار جمهوري اسلامي در منطقه را تکذيب کند.
همداني پنج شنبه هفته گذشته طي سخناني در شهر همدان گفته بود که جمهوري اسلامي تامين کننده تسليحات "ارتش هاي آزادي بخش منطقه" است.
سردار همداني در حالي که قصد تجليل از "نوآوري و ابتکار در بخش تسليحات نظامي" در داخل ايران را داشت، گفته بود: "امروز، نه تنها نيروهاي مسلح ما خودکفا شده اند، بلکه ارتش هاي آزادي بخش منطقه نيز بخشي از تسليحات خود را به وسيله ما تأمين مي کنند."
وي نيز به مانند لاريجاني عمليات شهادت طلبانه را از روش هاي جنگي نيروهاي تحت امر خود ذکر کرده، و گفته بود "بسيجيان ما متراكم از انرژي هستهاي هستند كه اگر منفجر شود مقاومت جانانهاي را در مقابل متجاوزان به منصه ظهور ميرسانند."
بازتاب گسترده اظهارات اين فرمانده ارشد سپاه پاسداران در رسانه هاي بين المللي تا حدي بود که سردار حسين همداني روز چهارشنبه چنين اظهاراتي را تکذيب و رسانه هاي بين المللي را متهم کرد که "براي جلوگيري از صدور پيام انقلاب مدام جوسازي ميكنند." حسين همداني همچنين برخلاف اظهارات قبلي خود گفت "گروههايي با عنوان ارتشهاي آزادي بخش در منطقه وجود ندارند، و غربيها تلاش ميكنند با استفاده از اخبار دروغين اينچنيني، علاوه بر اينكه خوراك تبليغاتي براي پيروزي جنگ طلبان در انتخابات آتي آمريكا فراهم كنند، ملتهاي منطقه را از ايران بترسانند تا منافعي كه در اين كشورها دارند، حفظ شود."
اظهارات اين فرمانده نظامي اولين بار در سپاه نيوز ارگان اينترنتي روابط عمومي سپاه پاسداران منعکس شده بود اما پس از بازتاب هاي گسترده حذف شد وقتی که دیگر انتشار ان کار خودش را کرده بود.
داوید.
قربان حواس جمع :
قربان حواس جمع :
اگر شوهرت بیشتر از ۶ ماه پیشت نخوابید تو حق داری که یواشکی صیغه مرد دیگری بشوی اما حواست باشد که زندگی اولت بهم نخورد !!.
تلافی خیانت
میس زالزالک ، رادیو زمانه
misszalzalak@gmail.com
تلفن زنگ میزند. گوشی را که برمیدارم. صدای خانم «شین» را میشنوم که برخلاف همیشه نالان و غمگین نیست. بفهمی نفهمی ته صدایش میلرزد و معلوم است هیجان دارد. پس از سلام و احوالپرسی و کمی آسمان ریسمان بالاخره سراغ اصل جریان میرود.
میخواستم ببینم تو آقای «لام» که در سازمان... کار میکند و فعال مدنی هم هست میشناسی. میدانی چهطور آدمی است؟
کمی فکر میکنم و میگویم اسمش به نظرم آشناست اما نه متاسفانه. یادم نمیآید.
میگوید: میتوانی برایم بپرسی؟
والله من فردا ناهار با چند نفر از دوستانم که در انجیاوهای مختلف کار میکنند، قرار دوستانه دارم فکر کنم یکیشان در همان حوزهای که آقای لام کار میکند فعالیت دارد. حتماً برایت میپرسم.
ذوق میکند و چند بار خواهش و تأکید میکند یادم نرود و بعد شروع میکند با شادی به تعریف کردن گزارش کارهایی که در طول هفته انجام داده است. میگوید به توصیهام عمل کرده و بالاخره اسمش را در چند کلاس ورزشی و تفریحی و آموزشی نوشته و دیگر نمینشیند غصه بخورد.
با خانم «شین» در یکی از جلسات حقوق زنان آشنا شدم. چهرهی خیلی مغرور اما غمگینی داشت. هر چقدر سعی کردیم به او نزدیک شویم موفق نشدیم. او با کسی نمیجوشید.
گاهی از خانم وکیل حاضر در جلسه راهحلهایی برای مشکلات دوستانش که شوهران بدی دارند میخواست. اما بهطور غلوآمیزی از زندگی خودش اظهار رضایت میکرد. معلوم بود از نظر مالی هم وضع خوبی دارد.
آخر جلسه خداحافظی کرده نکرده، داشت میرفت که نمیدانم چه شد مرا صدا کرد. شماره تلفنم را گرفت و رفت. بعد از چند بار گفت و گوی تلفنی نافرجام بالاخره با من قراری گذاشت و در آن قرار ملاقات بود که سفرهی دلش را پیش من باز کرد.
او زندگی مشترکش را با یک رابطه عاشقانه شروع کرده بود و در آن سالهای سخت اخراج و تبعید سیاسی با سختی زندگی کرده بودند.
البته اخراج شوهر از کار برایش خوشیمن شد چون توانست با کار آزاد و دلالی کمکم صاحب خانه زندگی اشرافی و کارخانهای کوچکی بشود.
پولدار شدن همانا و فیل آقا یاد هندوستان کردن همانا. بعد از ۳۰ سال زندگی مشترک آقا تشخیص داده بود، زندگی با منشی ۲۵ سالهاش لذتبخشتر از زندگی با زن ۵۵ ساله خودش است.
آن روزها خانم «شین» شدیداً شوکه و افسرده بود و رویش هم نمیشد به هیچکس بگوید. غرورش شکسته بود. تمام زندگیاش را صرف بزرگ کردن سه بچه و به قول خودش سنگ روی سنگ گذاشتن خانه و کارخانه شوهرش کرده بود.
هرگز به فکرش هم نمیرسید که شوهرش به او خیانت کند و هیچ کدام از سنگهای این خانه و کارخانه به اسم او نیست. حالا شوهرش میگفت میخواهی بمان میخواهی برو.
برای زن جدیدش خانهی زیبا و مدرنی خریده بود و دیگر خانه نمیآمد. گاهگاهی با بچهها قراری میگذاشت و کلی پول و چک به عنوان کمک خرجی میداد و برایش پیغام میفرستاد اگر بالای سر بچهها بمانی تا آخر عمرت تأمینت میکنم.
بعد از معرفی چند وکیل و مشاور به خانم شین از او جدا شدم و بعد خبر گرفتم که او به هیچ عنوان حاضر به طلاق و به قول خودش خراب کردن زندگیاش نشده و راضی بود همانطور به زندگیاش ادامه بدهد، دوست ندارد فامیل و همسایهها بدانند چه شده.
میخواست کماکان رل یک خانواده خوشبخت که شوهرش اکثر شبها هم سر کار میماند ایفا کند. هر بار به او زنگ میزدم سرگشته و حیران بود. و هیچ باری نبود که پشت تلفن گریه نکند.
اما اینبار خوشحال بود و از پشت تلفن هم میشد حس کرد که از شادی آرام و قرار ندارد، حتی بر خلاف همیشه که به خاطر اختلاف سنی رویم نمیشد با او شوخی کنم، بدش نمیآمد سر به سرش بگذارم.
از بس اسم آقای «لام» را با شیفتگی به کار برد دیگر طاقت نیاوردم و گفتم:
خانم شین عزیز (توی دلم گفتم ناقلا) نکند خبریاست؟
از ته دل قهقهه زد! هرگز ندیده بودم اینطور بخندد.
گفتم : آره؟ وای چه عالی! خانم شین خیلی خوشحالم میخواهید زندگی جدیدی شروع کنید. چقدر میخواستید بشینید غصه بخورید.
با شوریدگی و شرم گفت: زندگی آنطور که میگویی نه. اما مخفیانه چرا!
گفتم چرا؟ حتماً طلاق گرفتید دیگر؟
گفت: مگر مغز خر خوردم؟! خانه و زندگی که خودم سالها زحمت کشیدم ساختم را ول کنم؟
با تعجب گفتم پس چطور؟
میدانستم بر خلاف شوهرش، رگههایی از مذهب در وجود خانم شین هست.
گفت با خانم دکتر... (دکتر جراح نسبتاً معروف شهر) صحبت کردم. رفته بودم پیشش برای بیماری کوچکی که داشتم. آنجا در اتاق انتظار با خانمهای تیپ خودم آشنا شدم.
زنانی که شوهرانشان رفته بودند پی عیاشی و میگفتند خانم دکتر فتوا میدهد که اگر شوهرت شش ماه نیامد پیشت تو هم میتوانی صیغهی کسی بشوی بدون آنکه طلاق بگیری.
خانم دکتر با مبلغ کمی عمل زیبایی روی شکم و انداممان انجام میدهد که در زندگی دوم کم نیاوریم. بعد آدرس دکتر دیگری که پوست میکشد میدهد که صورتمان هم ترگل ورگل شود.
من پیشش رفتم. مرا ببینی باورت نمیشود. انگار ۲۰ سال جوان شدهام. (بعداً در استخر دیدمش راست میگفت) ازش پرسیدم حرف خانم دکتر برای شما کافی بود که مجاب شوید.
گفت معلوم است که نه. رفتم پیش یک روحانی که معرفی کرد. او هم فتوا داد که اگر شوهر بیشتر از شش ماه پیش زنش نخوابد، میتواند بدون طلاق صیغهی مرد دیگری بشود.
گفتم حالا برای چی راجع به آقای لام تحقیق کنم؟ مگر درست نمیشناسیش؟ گفت چرا اما میترسم با زن دیگری هم باشد. میگوید دو سال است همسرش فوت شده. باورم نمیشود در این دو سال تنها بوده باشد. نمیخواهم به این زودی شکست روحی بخورم.
تا مدتها بعد از اینکه خداحافظی کردیم و گوشی را گذاشتم، در فکر این مکالمه بودم و نمیدانستم چهجوری حلاجیاش بکنم. اسمش را نمیتوانستم خیانت بگذارم چون شوهرش خیلی پیشتر از اینها مرتکب این عمل شده...
چند روز بعد در مترو با زنی زیبا با چشمانی سبز و با پوشش کاملاً مذهبی همکلام شدم. بعد از کمی صحبت آنقدر صمیمی شد که سر درددلش باز شد:
۱۷ سال است ازدواج کردهام و شوهرم که برجساز است ۱۰ سال است به علت افراط در کشیدن تریاک (نمیدانم تا چه حد این مساله درست است) کاملاً از کار افتاده (بهوت افسرده).
به من میگوید زندگیات را با من به هم نزن اما هر کاری هم میخواهی بکنی بکن، اما نگذار کسی بو ببرد و آبرویمان بریزد. نمیدانم چکار کنم. اهل خیانت نیستم. به خاطر بچهها و حرف فامیل نمیخواهم طلاق بگیرم.
پرسیدم پیش مشاور رفتهای؟ گفت نه. مشاور لابد میگوید طلاق بگیر. دوست داشتم پیش یک مجتهد بروم. رویم نمیشود. یکبار دوستم را وادار کردم به جای من به دفتر مجتهدی که قبولش دارم زنگ بزند و تلفنی بپرسد.
منشی آن مجتهد گفت دو روز بعد دوباره زنگ بزن. دو روز بعد دوستم آمد خانهی ما و جلوی من زنگ زد به آن مجتهد خودم صدایش را شنیدم که گفت میتوانی یواشکی صیغه شوی اما نباید بگذاری شالوده زندگی اولت برهم بریزد . نمیدانم شاید به این میگویندصدور فتوا مطابق با زمان و مکان.
misszalzalak@gmail.com
تلفن زنگ میزند. گوشی را که برمیدارم. صدای خانم «شین» را میشنوم که برخلاف همیشه نالان و غمگین نیست. بفهمی نفهمی ته صدایش میلرزد و معلوم است هیجان دارد. پس از سلام و احوالپرسی و کمی آسمان ریسمان بالاخره سراغ اصل جریان میرود.
میخواستم ببینم تو آقای «لام» که در سازمان... کار میکند و فعال مدنی هم هست میشناسی. میدانی چهطور آدمی است؟
کمی فکر میکنم و میگویم اسمش به نظرم آشناست اما نه متاسفانه. یادم نمیآید.
میگوید: میتوانی برایم بپرسی؟
والله من فردا ناهار با چند نفر از دوستانم که در انجیاوهای مختلف کار میکنند، قرار دوستانه دارم فکر کنم یکیشان در همان حوزهای که آقای لام کار میکند فعالیت دارد. حتماً برایت میپرسم.
ذوق میکند و چند بار خواهش و تأکید میکند یادم نرود و بعد شروع میکند با شادی به تعریف کردن گزارش کارهایی که در طول هفته انجام داده است. میگوید به توصیهام عمل کرده و بالاخره اسمش را در چند کلاس ورزشی و تفریحی و آموزشی نوشته و دیگر نمینشیند غصه بخورد.
با خانم «شین» در یکی از جلسات حقوق زنان آشنا شدم. چهرهی خیلی مغرور اما غمگینی داشت. هر چقدر سعی کردیم به او نزدیک شویم موفق نشدیم. او با کسی نمیجوشید.
گاهی از خانم وکیل حاضر در جلسه راهحلهایی برای مشکلات دوستانش که شوهران بدی دارند میخواست. اما بهطور غلوآمیزی از زندگی خودش اظهار رضایت میکرد. معلوم بود از نظر مالی هم وضع خوبی دارد.
آخر جلسه خداحافظی کرده نکرده، داشت میرفت که نمیدانم چه شد مرا صدا کرد. شماره تلفنم را گرفت و رفت. بعد از چند بار گفت و گوی تلفنی نافرجام بالاخره با من قراری گذاشت و در آن قرار ملاقات بود که سفرهی دلش را پیش من باز کرد.
او زندگی مشترکش را با یک رابطه عاشقانه شروع کرده بود و در آن سالهای سخت اخراج و تبعید سیاسی با سختی زندگی کرده بودند.
البته اخراج شوهر از کار برایش خوشیمن شد چون توانست با کار آزاد و دلالی کمکم صاحب خانه زندگی اشرافی و کارخانهای کوچکی بشود.
پولدار شدن همانا و فیل آقا یاد هندوستان کردن همانا. بعد از ۳۰ سال زندگی مشترک آقا تشخیص داده بود، زندگی با منشی ۲۵ سالهاش لذتبخشتر از زندگی با زن ۵۵ ساله خودش است.
آن روزها خانم «شین» شدیداً شوکه و افسرده بود و رویش هم نمیشد به هیچکس بگوید. غرورش شکسته بود. تمام زندگیاش را صرف بزرگ کردن سه بچه و به قول خودش سنگ روی سنگ گذاشتن خانه و کارخانه شوهرش کرده بود.
هرگز به فکرش هم نمیرسید که شوهرش به او خیانت کند و هیچ کدام از سنگهای این خانه و کارخانه به اسم او نیست. حالا شوهرش میگفت میخواهی بمان میخواهی برو.
برای زن جدیدش خانهی زیبا و مدرنی خریده بود و دیگر خانه نمیآمد. گاهگاهی با بچهها قراری میگذاشت و کلی پول و چک به عنوان کمک خرجی میداد و برایش پیغام میفرستاد اگر بالای سر بچهها بمانی تا آخر عمرت تأمینت میکنم.
بعد از معرفی چند وکیل و مشاور به خانم شین از او جدا شدم و بعد خبر گرفتم که او به هیچ عنوان حاضر به طلاق و به قول خودش خراب کردن زندگیاش نشده و راضی بود همانطور به زندگیاش ادامه بدهد، دوست ندارد فامیل و همسایهها بدانند چه شده.
میخواست کماکان رل یک خانواده خوشبخت که شوهرش اکثر شبها هم سر کار میماند ایفا کند. هر بار به او زنگ میزدم سرگشته و حیران بود. و هیچ باری نبود که پشت تلفن گریه نکند.
اما اینبار خوشحال بود و از پشت تلفن هم میشد حس کرد که از شادی آرام و قرار ندارد، حتی بر خلاف همیشه که به خاطر اختلاف سنی رویم نمیشد با او شوخی کنم، بدش نمیآمد سر به سرش بگذارم.
از بس اسم آقای «لام» را با شیفتگی به کار برد دیگر طاقت نیاوردم و گفتم:
خانم شین عزیز (توی دلم گفتم ناقلا) نکند خبریاست؟
از ته دل قهقهه زد! هرگز ندیده بودم اینطور بخندد.
گفتم : آره؟ وای چه عالی! خانم شین خیلی خوشحالم میخواهید زندگی جدیدی شروع کنید. چقدر میخواستید بشینید غصه بخورید.
با شوریدگی و شرم گفت: زندگی آنطور که میگویی نه. اما مخفیانه چرا!
گفتم چرا؟ حتماً طلاق گرفتید دیگر؟
گفت: مگر مغز خر خوردم؟! خانه و زندگی که خودم سالها زحمت کشیدم ساختم را ول کنم؟
با تعجب گفتم پس چطور؟
میدانستم بر خلاف شوهرش، رگههایی از مذهب در وجود خانم شین هست.
گفت با خانم دکتر... (دکتر جراح نسبتاً معروف شهر) صحبت کردم. رفته بودم پیشش برای بیماری کوچکی که داشتم. آنجا در اتاق انتظار با خانمهای تیپ خودم آشنا شدم.
زنانی که شوهرانشان رفته بودند پی عیاشی و میگفتند خانم دکتر فتوا میدهد که اگر شوهرت شش ماه نیامد پیشت تو هم میتوانی صیغهی کسی بشوی بدون آنکه طلاق بگیری.
خانم دکتر با مبلغ کمی عمل زیبایی روی شکم و انداممان انجام میدهد که در زندگی دوم کم نیاوریم. بعد آدرس دکتر دیگری که پوست میکشد میدهد که صورتمان هم ترگل ورگل شود.
من پیشش رفتم. مرا ببینی باورت نمیشود. انگار ۲۰ سال جوان شدهام. (بعداً در استخر دیدمش راست میگفت) ازش پرسیدم حرف خانم دکتر برای شما کافی بود که مجاب شوید.
گفت معلوم است که نه. رفتم پیش یک روحانی که معرفی کرد. او هم فتوا داد که اگر شوهر بیشتر از شش ماه پیش زنش نخوابد، میتواند بدون طلاق صیغهی مرد دیگری بشود.
گفتم حالا برای چی راجع به آقای لام تحقیق کنم؟ مگر درست نمیشناسیش؟ گفت چرا اما میترسم با زن دیگری هم باشد. میگوید دو سال است همسرش فوت شده. باورم نمیشود در این دو سال تنها بوده باشد. نمیخواهم به این زودی شکست روحی بخورم.
تا مدتها بعد از اینکه خداحافظی کردیم و گوشی را گذاشتم، در فکر این مکالمه بودم و نمیدانستم چهجوری حلاجیاش بکنم. اسمش را نمیتوانستم خیانت بگذارم چون شوهرش خیلی پیشتر از اینها مرتکب این عمل شده...
چند روز بعد در مترو با زنی زیبا با چشمانی سبز و با پوشش کاملاً مذهبی همکلام شدم. بعد از کمی صحبت آنقدر صمیمی شد که سر درددلش باز شد:
۱۷ سال است ازدواج کردهام و شوهرم که برجساز است ۱۰ سال است به علت افراط در کشیدن تریاک (نمیدانم تا چه حد این مساله درست است) کاملاً از کار افتاده (بهوت افسرده).
به من میگوید زندگیات را با من به هم نزن اما هر کاری هم میخواهی بکنی بکن، اما نگذار کسی بو ببرد و آبرویمان بریزد. نمیدانم چکار کنم. اهل خیانت نیستم. به خاطر بچهها و حرف فامیل نمیخواهم طلاق بگیرم.
پرسیدم پیش مشاور رفتهای؟ گفت نه. مشاور لابد میگوید طلاق بگیر. دوست داشتم پیش یک مجتهد بروم. رویم نمیشود. یکبار دوستم را وادار کردم به جای من به دفتر مجتهدی که قبولش دارم زنگ بزند و تلفنی بپرسد.
منشی آن مجتهد گفت دو روز بعد دوباره زنگ بزن. دو روز بعد دوستم آمد خانهی ما و جلوی من زنگ زد به آن مجتهد خودم صدایش را شنیدم که گفت میتوانی یواشکی صیغه شوی اما نباید بگذاری شالوده زندگی اولت برهم بریزد . نمیدانم شاید به این میگویندصدور فتوا مطابق با زمان و مکان.
"گروه بادر ماینهوف"، تروریستهای چپ سرگردان در تندباد خشونت!.
پلیس المان و برخورد با گروه بادر ماینهوف ( صحنه ئی از فیلم ).
همسن و سالهای ما گروه بادر ماینهوف را که در دهه های ۶۰ و ۷۰ میلادی با همتایان ایتالیائی و اسپانیائی و
ژاپنی و فلسطینی خود که با برخورداری از پشتیبانی روسیه و المان شرقی و چین و کره شمالی و لیبی و کوبا و لبنان و سوریه و .... چگونه دنیا را به اتش کشیده بودند ، خوب بخاطر دارند !. یکی از مشهورترین عملیات انان همکاری با تروریستهای فلسطینی در ربودن هواپیمای ارفرانس در اسمان یونان در سال ۱۹۷۶ با مسافران و هدایت ان به فرودگاه انتبه بود که بکشته شدن دو تن از اعضای ان همراه با پنج فلسطینی توسط کماندوهای ویژه اسرائیلی در حین عملیات ازاد سازی گروگانها انجامید !. اکنون همانطور که در گزارش زیر که در رادیو زمانه امده ملاحظه میکنید ، فیلمی در مورد مؤسس ان سازمان و گسترش تدریجی ان در دنیا در المان تهیه گردیده که انرا برای شرکت در مبارزات کسب جوائز اسکار در رشته فیلمهای خارجی از طرف المان پیشنهاد گردیده است !.
علی امینی نجفی
منتقد هنری
فیلم سینمایی "گروه بادر ماینهوف" که به تازگی در آلمان به روی پرده عمومی آمده، سروصدای زیادی به پا کرده است.
جبههگیری موافقان و مخالفان فیلم در بسیاری موارد از بحث نظری درباره قوت و ضعف فیلم فراتر میرود، و نشان میدهد که گفتگو درباره یکی از مقاطع مهم تاریخ معاصر آلمان هنوز پایان نگرفته است.
در شرایطی که جهان با موج تازهای از تروریسم و خشونت کور روبروست، فیلم به یاد میآورد که تنها سی سال پیش جامعه آلمان با چنین آفتی روبرو بوده، و تا امروز از برخورد تحلیلی و منطقی با آن پرهیز کرده است.
'قهر انقلابی در برابر خشونت ارتجاع'
در اواخر دهه ۱۹۶۰ در کشورهای اروپای غربی رشتهای از اعتراضات دانشجویی به راه افتاد که در بسیاری موارد، به درگیریهای خشونتبار میان جوانان مبارز و مأموران حکومت کشید.
برخی از جوانان که از فشار دستگاههای انتظامی به خشم آمده بودند، به این ایده گرایش یافتند که مبارزان باید با توسل به "قهر انقلابی" در برابر "خشونت دستگاه سرکوب" مقاومت کنند. جنبش اعتراضی که با تظاهرات و فعالیتهای مسالمتآمیز شروع شده بود، به مسیر افراط و تندروی افتاد.
دیدار محمد رضا شاه پهلوی از آلمان، نقطه عطف مهمی در تاریخ مبارزات دانشجویی آلمان به شمار میرود. با حمله چماقدارانی که گفته میشد "سفارت شاهنشاهی" در آلمان آنها را بسیج کرده است، تظاهرات به خشونت کشیده شد و جوانی به نام بنو اونه زورگ با تیراندازی پلیس به قتل رسید. فیلم این صحنهها را با دقت فراوان بازسازی میکند.
در آلمان به ویژه پس از تیراندازی به رودی دوچکه، رهبر مبارزات دانشجویی، اقلیت کوچکی از دانشجویان دست به سلاح بردند و خود را "چریک شهری" خواندند. با اتحاد دو گروهک به رهبری اولریکه ماینهوف و آندرئاس بادر، سازمانی تروریستی به نام "فراکسیون ارتش سرخ" (راف) پدید آمد که تا پایان دهه ۱۹۷۰ کشور را در وحشت و هراس فرو برد.
مرجع اصلی فیلم "گروه بادر ماینهوف" کتاب معروفی از اشتفان آوست، روزنامهنگار و پژوهشگر آلمانی است که سرگذشت "راف" را با دقت دنبال کرده است. فیلم به پیروی از کتاب، تلاش دارد سرگذشت "تروریسم آلمانی" را از زمان پیدایش این جریان در اواخر دهه ۱۹۶۰ تا نابودی آن در اواخر دهه ۱۹۷۰ بازگو کند.
اشتفان آوست در کتاب خود بر پایه اسناد و گواهان فراوان، روند گرایش چپگرایان افراطی آلمان را به ایدههای خشونتآمیز نشان میدهد و اقدامات تروریستی "راف" را تا پایان فاجعهبار آن تشریح میکند.
یک فیلم در برابر دو راه
برند آیشینگر چهره موفق و سرشناس سینمای آلمان تهیهکننده این فیلم است، که پیش از این، فیلمهای زیادی از جمله فیلم پرفروش "سقوط" را تهیه کرده است.
کمابیش مانند فیلم "سقوط" که آخرین روزهای زندگی آدولف هیتلر، رهبر نازیان را بازسازی میکند، در این فیلم نیز تلاش شده است، فرازهای برجسته یک تشکیلات تروریستی با دقت تمام بازسازی شود. تنها اشکال در این است که برخلاف مورد هیتلر، جامعه آلمان به ماجرای "راف" همچنان با حساسیت فراوان نگاه میکند و آن را هنوز به حافظه تاریخی نسپرده است. واکنشهای تند در برابر فیلم را باید در این چارچوب ارزیابی کرد.
اولی ادل کارگردان فیلم خود در جوانی در اعتراضات دانشجویی شرکت داشته است. ادل به گفته خودش، بر آن بوده که فیلمی بیطرفانه بسازد و سیر حوادث را به گونهای نمایش دهد که برای نسل جوان، که از آن دوران پراضطراب فاصله گرفته اما امروزه با نمونههای دیگری از تروریسم روبروست، قابل فهم باشد.
فیلم بیش از هر چیز به روایت تصویری رویدادها تکیه کرده، و به عمد از داوری اخلاقی درباره تروریستها فاصله گرفته است. اما ایراد مهمتر فیلم آنست که برای شناخت علتها و انگیزههای تروریسم کمترین کمکی به تماشاگر نمیکند.
این نارسایی را بیش از هر چیز باید در سرگردانی فیلم میان دو نوع بیان یا دو سبک روایت دید که کارگردان نتوانسته راه خود را میان آنها انتخاب کند یا در فیلم تعادلی مناسب میان آنها برقرار سازد:
راه اول تصویرسازی تاریخچه "راف" و ارائه یک فیلم نیمه مستند از سرگذشت آن است؛ گزارشی تصویری از فعالیتهای "راف"، بازسازی دقیق صحنهها و رویدادها در کنار گفتگو با عاملان و گواهان و بازماندگان این جریان احتمالا میتوانست روشن کند که چرا گروهی از جوانان جامعهای مرفه و پیشرفته به ماجراجوییهای جنونآمیز و خشونتبار کشیده شدند.
راه دوم داستانگویی است، یعنی تدارک بافتی دراماتیک با گرتهبرداری از سرنوشتهای فردی و انگیزههای شخصی. این راه طبعا از دقت "وقایعنمایی" فیلم میکاهد، اما در عوض دست فیلمساز را در کاوش شخصیتها و تحلیل انگیزههای شخصی و روانی آنها باز میکند.
فیلم نمونههایی از این رویکرد را به صورتی خام ارائه داده است: روابط پرتنش بادر با اطرافیانش، رفتار عصبی و تیپ ماجراجوی او... یا در شخصیتی که با ظرافت بیشتر از اولریکه ماینهوف ارائه شده است: مادر دو فرزند، روشنفکر و روزنامهنگاری برجسته که با تصمیمی ناگهانی کار و زندگی را رها میکند، و از "پنجره زندگی عادی" به درون مبارزات تروریستی میجهد.
در اولین پلان فیلم اولریکه ماینهوف را میبینیم که با همسر و دو دخترش برای گذراندن تعطیلات به ساحل دریا آمده است. او در مجلهای خبر دیدار شاه از آلمان را میخواند و بر آن میشود که نامهای سرگشاده به "شهبانو فرح دیبا" بنویسد و او را از فقر و تیرهروزی مردم ایران باخبر کند. در پلانهای بعدی میبینیم که این زن روشنفکر با موج رویدادها غوطه میخورد و کمابیش بیاختیار به دنبال حوادث کشیده میشود.
اما پیش از آنکه خود فیلم به پایان برسد، ظرفیت این خط روایی ته میکشد. با دستگیری و سپس خودکشی ماینهوف در زندان، فیلم قهرمان اصلی خود را از دست میدهد. از این به بعد، فیلم به بازگویی وقایع میپردازد و با نگاهی کمابیش سرسری تنها به نقل حوادث تا نابودی کامل "راف" اکتفا میکند.
در بخش پایانی که نسل دوم و سوم تروریستها به میدان میآیند، هدف فیلم مقصور به پرورش این ایده است که خشونت یک نیرو یا افزار ساده نیست، بلکه در سیر خود هر دم نیروی بیشتری میگیرد؛ به دینامیسمی درونی مجهز میشود و به صورت گردونهای خودکار به جریان میافتد. این نیروی نامعقول نه تنها از اراده عاملان بیرون میرود، بلکه سرنوشت آنها را به دست میگیرد و به دنبال خود میکشد.
فیلم "گروه بادر ماینهوف" بیگمان از یک نظر اثری قابلتحسین است: فیلم بدون هراس از پیشداوریهای رایج یا جبههگیریهای چپ و راست، در برخورد با گذشته و شکستن سکوت شهامت نشان میدهد.
این فیلم در مراسم آینده اسکار از سوی آلمان برای جایزه بهترین فیلم غیرانگلیسیزبان نامزد شده است.
انگلیسی English
Austrian student tracks down Nazi war criminal
As part of research on Burgenland massacre of Jews during WWII, political science student Andreas Forster traces 89-year-old former SS member to western Germany. In video interview, man denies involvement; student files complaint, investigation launched against man
Eldad Beck
Published: 10.31.08, 14:18 / Israel Jewish Scene
Adolf Hitler with Nazi officers
An Austrian student has tracked down a Nazi war criminal that took part in the massacre of dozens of Jewish slave laborers and has been living in Germany undisturbed until now.
In the last months of WWII, the Nazis enslaved tens of thousands of Hungarian Jews and put them to work building a fort to stop the Red Army from entering the Austrian town of Burgenland that borders Hungary. After realizing that they could not stop the Russian troops, the SS men began killing off all the Jewish workers.
Manhunt
Wiesenthal Center releases list of most wanted Nazis / Associated Press
Mauthausen camp's doctor Aribert Heim tops list of notorious suspects; Demjanjuk comes second Full story
Andreas Forster, a 28-year-old university student in the final year of his political science degree at the Viennese Institute for Political Science, was researching one of the men to take part in the massacre.
Federal Archive in Berlin Photo- AP
According to his research, a group of Hitler Youth members passed on several dozens of Jewish slave laborers to three SS members, who killed them with firearms. Immediately after the war the members of the Hitler Youth organization were put on trial in Vienna, however, despite their identity being known, the SS members were never tried.
As part of his research, Forster asked the Federal Archive in Berlin for copies of files on the man he was looking for, and located the 89-year-old fugitive living in the Ruhr area in western Germany. Forster discovered that the man had changed the spelling of his name after the war.
Forster's lecturer Dr. Walter Manoschek, an expert in the field of the persecution of the Jews in Austria in WWII confronted the former Nazi at his home and videotaped the interview, but the former Nazi denied any involvement in the killings.
"I got the feeling he kept checking exactly what I know so he could prepare himself for legal proceedings," Manoschek said. Manoschek and Forster filed a complaint against the man at the German complaints bureau in Dortmund, and an investigation was open.
عبری עברית
צמחי מרפא.
צינון, שפעת ושיעול: להבריא טבעי בלי תרופות
היורה כבר מאחורינו, אבל החורף לפנינו, עם השפעת, ההתקררויות וההצטננויות. לפני שמסתערים על האנטיביוטיקה ושאר התרופות, הכירו את צמחי המרפא הפשוטים והיעילים, שיעשו לכם רק טוב בחורף
עופר הירש
פורסם: 02.11.08, 12:45
עלי מנטה. פותחים את הנשימה מחדש צילום- עופר היר
برگ نعنا برای باز کردن مجدد راههای تنفسی خوب هست.
האף האדום, הנזלת, החום והחולשה עטפו גם אותי מיד עם גל הקור הראשון. כמו רבים, גם אני התקררתי ורבצתי במיטה עם כוס תה חם והמון טי-שיו באף. ניצלתי את הזמן כדי ללמוד משהו על תרופות טבעיות ועל צמחים שונים שיש לי בגינה שיכולים לעזור לי לעבור את התקופה הקשה הזו.
צמחים לטיפול בהצטננות
צמח הקורנית יכול לסייע בהצטננות ובעיות בשקדים. מומלץ להכין מעלי צמח הקורנית תה חם: שטפו את העלים הקטנים, הכניסו לספל ושפכו מים רותחים.
ויטמין C תמיד יכול לעזור לנו בימים קרים, גם למערכת החיסונית וגם לטיפול בבעיות הצטננות. פרי הקיווי מכיל ויטמין C בכמויות גדולות ולכן מומלץ לאכול קיווי בכל תקופת החורף, אבל לא להגזים. עוד פרי עם ויטמינים אינסופיים הוא
ירוק בעיניים
אצלנו בחצר / אסף קורן
גם הקורנית, הזוטא והמרווה המשולשת יעזרו לכם להעביר את החורף בנעימים
לכתבה המלאה
הלימון. מומלץ לחתוך לימון לפרוסות דקות ולמצוץ את מיץ הלימון ישר מהפרי. אולי זה קצת חמוץ, אולי זה לא נעים, אבל ההרגשה שאחרי היא מצוינת.
תה חם תמיד כיף לקבל בימים בהם אנחנו שוכבים במיטה מקוררים ומנוזלים ואם כבר תה אז כדאי לשדרג ולהפוך אותו לתרופה של ממש. ניתן להכין תה נענע, שיבה או זעתר ישר מהגינה, להוסיף לו כף אחת של ויסקי, ערק או ברנדי וללגום מן המשקה. זה ייתן תחושה של הקלה מסוימת להצטננות.
עלי שיבא. הכינו כוס תה טעים, קבלו כוס בריאות
من این گیاه را نشناختم ولی هرچه هست باید انرا برای رفع سرماخوردگی مانند چای دم کرد و نوشید.
ועוד טיפ קטן: מי שמרח פעם שמן סיני מתחת לאף חש בוודאי איך הסינוסים נפתחים והנשימה מתרחבת. אם אין לכם שמן סיני בבית, ומן הסתם אם אתם חולים בוודאי אין לכם כוח להיסחב לבית המרקחת, אני ממליץ בחום לשפשף עלי מנטה מתחת לאף או פשוט להניח אותם שם. הם עושים את העבודה בדיוק כמו שמן סיני.
צמחים לטיפול בשיעול
גם לשיעול ניתן להכין תה חם מעלים טריים מהגינה כמו נענע, שיבה, מנטה, לימונית או זעתר ולהוסיף כף אחת של דבש וכף אחת של מיץ לימון טרי.
עוד אפשרות אחת להקלה על גרון כואב או שיעול חזק היא גרגור של מים עם מיץ לימון במשך דקה- שתיים. ניתן לחזור על פעולה זו כמה פעמים ביום עד להשלמת הטיפול בשיעול.
למי ששוכב בבית לבד ולא נמצא בסביבת אנשים העלולים לסבול מריחו החזק של השום, אני ממליץ לקחת שן שום אחת, לעטוף אותה בקצת לחם ולבלוע. אולי הריח לא נעים אבל ההרגשה היא נהדרת, מה גם שכבר הוכיחו מחקרים שהשום הוא האנטיביוטיקה של הטבע. מי שלא רוצה ללעוס שן שום יכול להשיג בחנויות טבע טיפות שום ולטפטף אותן לגרון.
זעתר. נגד שיעול והתקררות
( گیاه زعطر = زوفای مصری ) که نام دیگر ان اشنون داروست برای رفع سرفه و سرماخوردگی مؤثر است.
צמח האורגנו מוכר יותר כתבלין לפיצות אבל לעיסת עלי האורגנו יכולה לעזור משמעותית לשיכוך שיעול וכאבי גרון. מומלץ לשטוף את העלים לפני הכנסתם לפה, וללעוס במשך 10 דקות לפחות.
צמחים לטיפול בחום
התרופה הפשוטה ביותר והמוכרת לכולנו היא מטלית לחה על המצח. גם אני שמתי את המטלית הלחה והרגשתי שהנה החום יורד והתחושה משתפרת. צמח נוסף שיכול לעזור הוא הארטישוק. למרבה הצער זו לא העונה המתאימה (ארטישוק צומח ופורח בקיץ), אבל מתברר כי אכילת ארטישוק יעילה להורדת חום גבוה.
עופר הירש
פורסם: 02.11.08, 12:45
עלי מנטה. פותחים את הנשימה מחדש צילום- עופר היר
برگ نعنا برای باز کردن مجدد راههای تنفسی خوب هست.
האף האדום, הנזלת, החום והחולשה עטפו גם אותי מיד עם גל הקור הראשון. כמו רבים, גם אני התקררתי ורבצתי במיטה עם כוס תה חם והמון טי-שיו באף. ניצלתי את הזמן כדי ללמוד משהו על תרופות טבעיות ועל צמחים שונים שיש לי בגינה שיכולים לעזור לי לעבור את התקופה הקשה הזו.
צמחים לטיפול בהצטננות
צמח הקורנית יכול לסייע בהצטננות ובעיות בשקדים. מומלץ להכין מעלי צמח הקורנית תה חם: שטפו את העלים הקטנים, הכניסו לספל ושפכו מים רותחים.
ויטמין C תמיד יכול לעזור לנו בימים קרים, גם למערכת החיסונית וגם לטיפול בבעיות הצטננות. פרי הקיווי מכיל ויטמין C בכמויות גדולות ולכן מומלץ לאכול קיווי בכל תקופת החורף, אבל לא להגזים. עוד פרי עם ויטמינים אינסופיים הוא
ירוק בעיניים
אצלנו בחצר / אסף קורן
גם הקורנית, הזוטא והמרווה המשולשת יעזרו לכם להעביר את החורף בנעימים
לכתבה המלאה
הלימון. מומלץ לחתוך לימון לפרוסות דקות ולמצוץ את מיץ הלימון ישר מהפרי. אולי זה קצת חמוץ, אולי זה לא נעים, אבל ההרגשה שאחרי היא מצוינת.
תה חם תמיד כיף לקבל בימים בהם אנחנו שוכבים במיטה מקוררים ומנוזלים ואם כבר תה אז כדאי לשדרג ולהפוך אותו לתרופה של ממש. ניתן להכין תה נענע, שיבה או זעתר ישר מהגינה, להוסיף לו כף אחת של ויסקי, ערק או ברנדי וללגום מן המשקה. זה ייתן תחושה של הקלה מסוימת להצטננות.
עלי שיבא. הכינו כוס תה טעים, קבלו כוס בריאות
من این گیاه را نشناختم ولی هرچه هست باید انرا برای رفع سرماخوردگی مانند چای دم کرد و نوشید.
ועוד טיפ קטן: מי שמרח פעם שמן סיני מתחת לאף חש בוודאי איך הסינוסים נפתחים והנשימה מתרחבת. אם אין לכם שמן סיני בבית, ומן הסתם אם אתם חולים בוודאי אין לכם כוח להיסחב לבית המרקחת, אני ממליץ בחום לשפשף עלי מנטה מתחת לאף או פשוט להניח אותם שם. הם עושים את העבודה בדיוק כמו שמן סיני.
צמחים לטיפול בשיעול
גם לשיעול ניתן להכין תה חם מעלים טריים מהגינה כמו נענע, שיבה, מנטה, לימונית או זעתר ולהוסיף כף אחת של דבש וכף אחת של מיץ לימון טרי.
עוד אפשרות אחת להקלה על גרון כואב או שיעול חזק היא גרגור של מים עם מיץ לימון במשך דקה- שתיים. ניתן לחזור על פעולה זו כמה פעמים ביום עד להשלמת הטיפול בשיעול.
למי ששוכב בבית לבד ולא נמצא בסביבת אנשים העלולים לסבול מריחו החזק של השום, אני ממליץ לקחת שן שום אחת, לעטוף אותה בקצת לחם ולבלוע. אולי הריח לא נעים אבל ההרגשה היא נהדרת, מה גם שכבר הוכיחו מחקרים שהשום הוא האנטיביוטיקה של הטבע. מי שלא רוצה ללעוס שן שום יכול להשיג בחנויות טבע טיפות שום ולטפטף אותן לגרון.
זעתר. נגד שיעול והתקררות
( گیاه زعطر = زوفای مصری ) که نام دیگر ان اشنون داروست برای رفع سرفه و سرماخوردگی مؤثر است.
צמח האורגנו מוכר יותר כתבלין לפיצות אבל לעיסת עלי האורגנו יכולה לעזור משמעותית לשיכוך שיעול וכאבי גרון. מומלץ לשטוף את העלים לפני הכנסתם לפה, וללעוס במשך 10 דקות לפחות.
צמחים לטיפול בחום
התרופה הפשוטה ביותר והמוכרת לכולנו היא מטלית לחה על המצח. גם אני שמתי את המטלית הלחה והרגשתי שהנה החום יורד והתחושה משתפרת. צמח נוסף שיכול לעזור הוא הארטישוק. למרבה הצער זו לא העונה המתאימה (ארטישוק צומח ופורח בקיץ), אבל מתברר כי אכילת ארטישוק יעילה להורדת חום גבוה.
No comments:
Post a Comment