ایتـــــــان و صـــــاحب دنیــــــــا
Ethan & The Master of the World
Ethan & The Master of the World
ایتان نام نوه ی بزرگمه که پریروز ششم سپتامبر بسلامتی خودش و تمام بچه های دنیا پنج ساله شد !. دو هفته قبل بین من او اتفاقی افتاد که تنها به * معجزه * میمونه ! یعنی چیزی گفت که برای بیش از بیست و چهار ساعت خواب و قرار رو از من گرفته بود و الان هم که دارم اون رو یاد اوری میکنم موهای بدنم سیخ شدن و میلرزم مثل همون بار اول که اتفاق افتاده بود ! لرزه ئی که با دیگر لرزه های گاه به گاهی که اونارو میشناختم فرق داشت !!.
اونروز من و اون با هم نوعی بازی ئی رو میکردیم که تقریبا از طرف من به او حالت دستوری داشت و در اون این من بودم که به او میگفتم باید چه بکنه ! و او هم اون کار رو انجام میداد. .بعد از مدتی که همه چیز داشت به خوبی و ارومی پیش میرفت ناگهان ایتان دست از بازی کشید و با نوعی تحکم و با انگلیسی بچگونه و شیرینی که صحبت میکنه رو به من کرد و گفت:
* بابا ! تو صاحب این دنیا نیستی که هر کاری میگی بکن من بکنم !! *
من که یکدفعه متعجب از این رفتار ناگهانی او شده بودم پرسیدم * جریان چیه ؟! معلومه من بابا هستم و از تو مسنترم و زورم هم زیاد تره ! پس این منم که میگم باید چکار کنی !!.
و او* دو مرتبه رو به من کرد و با تحکم گفت * نه بابا ! خدا زورش از همه بیشتره و اونه که دنیا رو ساخته و اونه که میتونه دستور بده ! نه تو *
من که بیش از بیش کنجکاویم تحریک شده بود و میخواستم سر از کار ناگهانی او در بیارم بظاهر با حالتی بی اعتنا گفتم * خدا کیه ؟! اصلا خدائی نیست !!
* در این حالت او چشماشو به چشمهای من دوخت و گفت * خدا وجود داره بابا ! من خودم پیداش کردم ! اولش نبود اما بعدش من فکر کردم و فکر کردم و فهمیدم که دنیا یک اقائی / صاحبی ! داره که از همه بزرگتره و همه چیز رو او ساخته و بعد هم دیدمش !! *
من که بیشتر روز و شبم با این بچه میگذره و از اونچه که میدونه و یا نمیدونه کاملا باخبرم و مطمعن هم بودم که او در هیچگونه شرایطی نمیتوانسته اینگونه اطلاعات رو انهم به این واضحی شنیده ویا دیده باشه و حالا هم اونها رو با استواری در اینجا بیان کنه !! با لحنیکه تحریکش کرده باشم گفتم * تو ندیدیش ! اینارو کی بهت گفته کی یادت داده ؟! *در جوابم گفت :
* بله که دیمش ! بله که خودم پیداش کردم ! بهت هم سعی میکردم بگم اما تو صدام رو نمیشنیدی !! *
در حالیکه چشمامو ریز کرده بودم و توی چشمهاش نگاه میکردم گفتم * تو کجا صدای من زدی که من صدات را نشنیدم !
* ایندفعه با صدائی که عصبانی بنظر میرسید ادامه داد * بابا من بهت میگفتم که خدا هست ! میگفتم که دارم میبینمش ! میگفتم که دارم باهاش حرف میزنم ! اما تو صدام رو نمیشنیدی ! واسه اینکه من اون تو بودم و تو بیرون ! * منکه دیگه باورم شده بود که این بچه دستم انداخته با نوعی لحن سرزنش امیز بهش گفتم:
* ایتان ! اونجا کجا بود که من بیرونش بودم و تو توش بودی و تو صدام میزدی که یک چیزی بهم بگی و منهم صداتو نمیشنیدم ؟!؟! *
در جوابم گفت ** وقتیکه من تو شکم مامانم بودم !!! ** شوک زده نگاهش میکردم ! سر جایم خشک شده بودم ! اما او بیتوجه مثل کسیکه قرار بوده ماموریتی را به انجام برسونه و حالا دیگر وظیفه اش را انجام داده ! در حالیکه صدایم میزد تا او را تعقیب کنم بسرعت به بیرون از اطاق دوید که بازی جدیدی را در حیاط خانه شروع کند !!. شما از شنیدن این واقعه ی حقیقی چه احساسی دارید ؟!>!. بفرمائید
تنــــــــــه نـــــــــــزن
داوید
Ali گفت...
کرامت خان عامو میگه
Show my child by your spirit what no eye has seen, no ear heard that you have prepared for him. 1 Corinthians 2:9-10
عامو بیخود نیست که میگن حرف راست را باید از بچه بوشنوفی
Show my child by your spirit what no eye has seen, no ear heard that you have prepared for him. 1 Corinthians 2:9-10
عامو بیخود نیست که میگن حرف راست را باید از بچه بوشنوفی
حسين آقو گفت...
سلام مش كرامت
خوب نوه ات راست ميگه همينطور كه تودنياهمه چيز صاحب يا مالك داره مگه ميشه خود دنياوكل كائنات صاحب ومالك يا خالق ندوشته باشه؟ حالو اگه ما طور ديگه فكر ميكنيم مشكل خودمونه كه درك درستي از واقعيت ها نداريم
خوب نوه ات راست ميگه همينطور كه تودنياهمه چيز صاحب يا مالك داره مگه ميشه خود دنياوكل كائنات صاحب ومالك يا خالق ندوشته باشه؟ حالو اگه ما طور ديگه فكر ميكنيم مشكل خودمونه كه درك درستي از واقعيت ها نداريم
2 comments:
کرامت خان عامو میگه
Show my child by your spirit what no eye has seen, no ear heard that you have prepared for him. 1 Corinthians 2:9-10
عامو بیخود نیست که میگن حرف راست را باید از بچه بوشنوفی
سلام مش كرامت
خوب نوه ات راست ميگه همينطور كه تودنياهمه چيز صاحب يا مالك داره مگه ميشه خود دنياوكل كائنات صاحب ومالك يا خالق ندوشته باشه؟ حالو اگه ما طور ديگه فكر ميكنيم مشكل خودمونه كه درك درستي از واقعيت ها نداريم
Post a Comment