تهیه و تفسیر
داوید/تنه نزن
بارديگر زمزمه وزارت امر به معروف !!!.
همزمان با سخنان ائمه جمعه برخي از شهرهاي ايران، روزنامه ايران به عنوان تريبون مطبوعاتي دولت خبرداده است که پس از "بررسي هاي لازم" لايحه وزارت امر به معروف و نهي از منکر که پيش از اين به امضاي رييس جمهوري رسيده، ظرف يک ماه آينده به عنوان لايحه به مجلس ارسال مي شود تا پس از تصويب مجلس، اين وزارتخانه فعاليت خود را شروع کند.
میدانید ، خواندن سطور بالا که در گزارشی از ارش سیگارچی که در روز ان لاین بتاریخ امروز دوشنبه ۶ اکتبر ۲۰۰۸ با جوهری از طلای ۲۴ عیار نوشته شده ، امده است ، مرا به چه فکر مفت ـ خرانه ئی ( مفتخرانه ئی ) انداخت ؟! ، که ما تنها کشوری هستیم در جهان که دارای وزارت خانه ئی میشویم که به ابتکار خودمان و بدون دخالت دست خارجی و تنها بدست توانای مخ های غیر فراری از وطن ، پاستوریزه پاستوریزه ، انرا بوجود اورده ایم که کارش نظارت بر امور کتک زدن و اهانت کردن و اردنگی زدن و توسری زدن و شلاق زدن و ززنجیر زدن و قمه زدن و چاقو زدن و پنجه بکس زدن و اسید پاشیدن و بزندان انداختن و گشنگی و تشنگی دادن و شکنجه کردن و افتابه بر گردن انداختن و دور شهر گرداندن و سرزده به خانه ها و محل کار و زندگی ریختن و به حریم خصوصی تجاوز کردن و سر بریدن و پستان بریدن و ستاره زدن و سر تراشیدن و دکان بستن و نمره قبولی ندان و از بالکن و پشت بام به پائین پرتاب کردن و تیر باران کردن و سنگسار کردن و بدار کشیدن و سر بداخل گه و شاش فرو کردن......... به شهروندانش است که یا در ملأ عام شاشیده اند ، نه ببخشید سیگار کشیده اند و یا در ماه مبارک رمضان ، بستنی خانگی خورده اند که برای انهم مانند هر وزارتخانه ئی بطور مثال وزارت نیرو و نفت و صنایع ومعادن و کشاورزی و اموزش و پرورش و دفاع و غیره باید وزیر و معاونان وزیر و معاونان معاونان معاونان ....... وزیر و منشیها و راننده ها و ابدارچیها و در بانها و میزها و صندلیها و شعبات و دم و دستگاههای عریض و طویل و کوتاه و بلند در استانها و فرمانداریها و شهرها و شهرستانها و دهات و قصبات و غارها و بالای درختها و زیر شیروانیها و زیر پلها و پشت تپه ها و پشت بامها و زیر ماشینها و مسیر فاضل ابهاخواهد بود ، در نظر گرفته شود !. و کجاست ان حلال زاده ئی که ادعا کند ، حکومت گل محمدی اسلامی در کشور تولید کار نمیکند و مردم را بر سر کار نمیگذارد؟؟!!.
به نوشته روزنامه ايران "لايحه امر به معروف و نهي از منکر با سه محور ۱ ـ نظارت مردم بر مردم که همان جاسوسی مردم از خودشان و تسویه حسابهای شخصی از طریق گزارشهای کذب به این نهاد بشر دوستانه از یکدیگر باشد ، ۲ ـ نظارت مردم بر دولت که همان نظاره گری بر اعمال دولت است که چگونه و بدون مزاحمت خواهر و مادر صاحب بچه را در میاورد و ۳ ـ نظارت دولت بر مردم که ایضأ منظور همان است ولی با این تفاوت که اینبار دولت است که میخواهد مطمعن شود پدر صاحب بچه را هم در کنار خواهر و مادر او بخوبی در میاورد ، به امضاي رييس جمهوري رسيد و در يک ماه آينده براي تصويب نهايي به مجلس ارسال مي شود."
تصویر ذکریای رازی ، فیلسوف ، منجم ، ریاضیدان ، شيمیست و طبیب برجسته ایرانی ، از دید اروپائیان.
مأموران ستاد / و در اینده « وزارتخانه » امر به معروف حکومت اسلامی گل محمدی در حال خدمت به معتقدان به اسلام راستین !!.
قتل هاي امر به معروفي
این روزنامه در ادامه گزارش مینویسد مقام هاي مذهبي و برخي مسولان دولتي در حالي درصدد تبديل ستاد امر به معروف به وزارتخانه هستند که عملکرد اين ستاد کم اشکال نبوده است و عاملان این شبه وزارت خانه با ناشیگریهای خود در انجام تبهکاریهای مقدس نظام که در سایه چتر امر به معروف و نهی از منکر انجام میگردد ، بد جوری بند را به اب داده اند و ابروی نداشته حکومت الله بر روی زمین رابخطر انداخته اند.
در سال گذشته همزمان با عيد فطر، از سوي ماموران اين ستاد در همدان، دختري به نام زهرا بني يعقوب که پزشک بود به همراه نامزدش در پارکي به بهانه روزه خواری و همراهی با فردی نامحرم دستگير شد اما تنها يک روز پس از بازداشت وي، به خانواده اش اعلام شد که وي در بازداشتگاه امر به معروف خودکشي کرده است. هرچند خانواده وي مسئله خودکشي را نپذيرفته اند و مدعي قتل او در بازداشتگاه هستند اما با گذشت يکسال ، هنوز اعتراض خانواده بني يعقوب به نتيجه اي نرسيده است و مسلمأ هم که با تبدیل ستاد فعلی امر به معروف و نهی از منکر به وزارتخانه بکلی پرونده این تجاوز و قتل عمد برای همیشه بسته خواهد شد!.
غير از اين هم، روزنامه اعتماد در صفحه حوادث خود خبر داد مردي که وابسته به ستاد نبوده و معمولأ تنهائی برای خودش کار میکرده و ثواب خداوند را تنهائی بجای میاورده و به بهانه امر به معروف و نهي از منکر تازه دامادي را کشته و همسرش را هدف گلوله قرار داده و حلقه های نامزدی و جواهرات ان کفار ( زوج جوان ) را غارت نموده و منافع اینجهانی و انجهانی حاصل از انرا بی انکه خمس و ذکاة ۵۰ در صدی انرا به رئیس باند بپردازد بجیب خود واریز مینموده ، به دار آويخته شد تا عبرت دیگران گردد و کسی دیگر از این غلطها نکند. به نوشته اين روزنامه، اعدامي که نصرت نام داشت و از معدن داران تويسرکان بود در مراحل بازجوئی ابراز داشته که این قتلها را بدلیل برخورداری از ثواب امر به معروف و نهی از منکر انجام داده و متاسف است که یادش رفته خمس و ذکاة انانرا بپردازد!!.
روزی در این مرز و بوم ، ابوذکریای رازی الکل را کشف کرد و امروز حاکمان جمهوری اسلامی گل محمدی وزارت تنبیهات و شکنجه را کشف میکنند!!! خدایا چرا؟؟.
پایان
برگزاری روز معلم در ایران داستان غم انگیز خودش را دارد. پنجم اکتبر هر سال در جهان روز معلم خوانده شده.
در چهل و چهارمین اجلاس وزرای آموزش و پرورش کشورهای جهان که در اکتبر سال ۱۹۹۴ در شهر ژنو برگزار شد، پیشنهاد فدریکو مایور دبیرکل وقت یونسکو برای نامگذاری روزی به نام روز معلم تصویب شد و از ان زمان به بعد پنجم اکتبر هرسال بعنوان روز جهانی معلم شناخته شده و از انان قدر دانی بعمل میاید!. در ایران ، برگزاری این روز تعریف غم انگیز خودش را دارد !.
تظاهرات ارام معلمان که به سرکوب و بازداشت انان توسط نیروهای نظامی و انتظامی رژیم انجامید!.
آموزش و پرورش در ایران دستگاهی است غیر حرفه ای و ناتوان با یک میلیون ودویست هزار کارمند ومعلم که ۹۷ درصد بودجه جاری آن صرف پرداخت حقوق پرسنل می شود.
ابزار آموزشی ، حنجره معلم است و گچ وتخته سیاه آن هم در کلاس های انباشته از دانش آموزکه نفس کشیدن در آنها دشوار است. معلمان که میانگین حقوق آنها کمتر از ۴۰۰ دلار در ماه است، بر اثر تورم فزاینده سال به سال فقیر تر می شوند.
بر اساس برخی بر آوردها، قدرت خرید معلمان به یک سوم سالهای اول انقلاب تقلیل یافته است. نتیجه چنین روندی تضعیف جایگاه معلمان در بین اقشار جامعه و روی آوردن معلمان به شغل دوم و حتی سوم و اگر خوشبخت باشند و راه کسب در امدی محترمانه تر و پر درامد تر پیدا کنند که از بار خجالت انان در مقابل بر اوردن خواسته های اولیه و مشروع افراد خانواده هایشان که از انان میشود کم کند خروج از حرفه معلمی است.
بی بی سی در این باره مینویسد که معلمان در ده سال گذشته خواستار برقراری نظام هماهنگ پرداخت حقوق کارکنان دولت بوده اند. اجرای قانون مدیریت خدمات دولتی که قرار است فاصله حقوق معلمان وسایر کارکنان دولت را کاهش دهد از جمله خواسته های ثابت معلمان است. امااعتراضات گسترده معلمان در سال ۸۵ برای افزایش حقوق نه تنها به نتیجه نرسید بلکه در ازای ان هم تعدادی از فعالان صنفی بازداشت واز دادگاه ها احکام حبس گرفتند و تعداد بیشتری نیز با تنبیهات اداری شامل کسر حقوق و تبعید و اخراج موقت رو به رو شدند.
در آستانه سال جدید کانون های صنفی معلمان از شهرهای مختلف به تهران آمدند تا در جلسه ای صنفی مقدمات برگزاری روز جهانی معلم را فراهم کنند. اما ۳۷ نفر از آنها قبل از تشکیل جلسه توسط پلیس دستگیر و مدت کوتاهی بازداشت شدند که
این اقدام باعث اعتراض دبیر کل آموزش بین الملل نهاد زیر مجموعه سازمان بین المللی کار را فراهم اورد.
روز جهانی معلم فرصتی است برای یاد آوری این نکته به دولتمردان رژیم جهل و خون و مردم خواب الوده ایرانی در هر جای دنیا که ساکن انند ، « جامعه ای که به سرنوشت و روزگار معلمان خود بی اعتناست به آینده خود و ایندگانش نیز بی اعتنائی میکند ».
ایا برای حکومتی که اقتصاد دان مملکت را به خر تشبیه میکند اهمیتی دارد که همه مردم هم بیسواد و بی اینده ئي روشن و مفتخر باشند؟!. شما چه فکر میکنید ؟!.
پایان
برگزاری روز معلم در ایران داستان غم انگیز خودش را دارد. پنجم اکتبر هر سال در جهان روز معلم خوانده شده.
در چهل و چهارمین اجلاس وزرای آموزش و پرورش کشورهای جهان که در اکتبر سال ۱۹۹۴ در شهر ژنو برگزار شد، پیشنهاد فدریکو مایور دبیرکل وقت یونسکو برای نامگذاری روزی به نام روز معلم تصویب شد و از ان زمان به بعد پنجم اکتبر هرسال بعنوان روز جهانی معلم شناخته شده و از انان قدر دانی بعمل میاید!. در ایران ، برگزاری این روز تعریف غم انگیز خودش را دارد !.
تظاهرات ارام معلمان که به سرکوب و بازداشت انان توسط نیروهای نظامی و انتظامی رژیم انجامید!.
آموزش و پرورش در ایران دستگاهی است غیر حرفه ای و ناتوان با یک میلیون ودویست هزار کارمند ومعلم که ۹۷ درصد بودجه جاری آن صرف پرداخت حقوق پرسنل می شود.
ابزار آموزشی ، حنجره معلم است و گچ وتخته سیاه آن هم در کلاس های انباشته از دانش آموزکه نفس کشیدن در آنها دشوار است. معلمان که میانگین حقوق آنها کمتر از ۴۰۰ دلار در ماه است، بر اثر تورم فزاینده سال به سال فقیر تر می شوند.
بر اساس برخی بر آوردها، قدرت خرید معلمان به یک سوم سالهای اول انقلاب تقلیل یافته است. نتیجه چنین روندی تضعیف جایگاه معلمان در بین اقشار جامعه و روی آوردن معلمان به شغل دوم و حتی سوم و اگر خوشبخت باشند و راه کسب در امدی محترمانه تر و پر درامد تر پیدا کنند که از بار خجالت انان در مقابل بر اوردن خواسته های اولیه و مشروع افراد خانواده هایشان که از انان میشود کم کند خروج از حرفه معلمی است.
بی بی سی در این باره مینویسد که معلمان در ده سال گذشته خواستار برقراری نظام هماهنگ پرداخت حقوق کارکنان دولت بوده اند. اجرای قانون مدیریت خدمات دولتی که قرار است فاصله حقوق معلمان وسایر کارکنان دولت را کاهش دهد از جمله خواسته های ثابت معلمان است. امااعتراضات گسترده معلمان در سال ۸۵ برای افزایش حقوق نه تنها به نتیجه نرسید بلکه در ازای ان هم تعدادی از فعالان صنفی بازداشت واز دادگاه ها احکام حبس گرفتند و تعداد بیشتری نیز با تنبیهات اداری شامل کسر حقوق و تبعید و اخراج موقت رو به رو شدند.
در آستانه سال جدید کانون های صنفی معلمان از شهرهای مختلف به تهران آمدند تا در جلسه ای صنفی مقدمات برگزاری روز جهانی معلم را فراهم کنند. اما ۳۷ نفر از آنها قبل از تشکیل جلسه توسط پلیس دستگیر و مدت کوتاهی بازداشت شدند که
این اقدام باعث اعتراض دبیر کل آموزش بین الملل نهاد زیر مجموعه سازمان بین المللی کار را فراهم اورد.
روز جهانی معلم فرصتی است برای یاد آوری این نکته به دولتمردان رژیم جهل و خون و مردم خواب الوده ایرانی در هر جای دنیا که ساکن انند ، « جامعه ای که به سرنوشت و روزگار معلمان خود بی اعتناست به آینده خود و ایندگانش نیز بی اعتنائی میکند ».
ایا برای حکومتی که اقتصاد دان مملکت را به خر تشبیه میکند اهمیتی دارد که همه مردم هم بیسواد و بی اینده ئي روشن و مفتخر باشند؟!. شما چه فکر میکنید ؟!.
پایان
No comments:
Post a Comment